استرداد دادخواست چیست؟ | شرایط، آثار و راهنمای کامل

استرداد دادخواست چیست؟ | شرایط، آثار و راهنمای کامل

منظور از استرداد دادخواست چیست

استرداد دادخواست به معنای آن است که خواهان، یعنی فردی که دعوایی را در دادگاه آغاز کرده، پیش از آنکه دادگاه وارد بررسی ماهیت دعوا شود، تصمیم به پس گرفتن درخواست خود برای رسیدگی به آن دعوا بگیرد. این عمل اغلب به منظور جلوگیری از ادامه یک دادرسی بی نتیجه یا تجدیدنظر در استراتژی حقوقی صورت می گیرد.

گاهی اوقات در مسیر پر پیچ و خم پرونده های حقوقی، ممکن است فردی که به عنوان خواهان دعوایی را اقامه کرده، به دلایل مختلفی تصمیم به تغییر مسیر بگیرد. این تغییر می تواند به شکل انصراف کامل از دعوا باشد، یا تنها بازنگری در شیوه پیشبرد آن. در چنین موقعیت هایی، مفهوم «استرداد دادخواست» اهمیت ویژه ای پیدا می کند. تصور کنید فردی پس از طرح دعوا، متوجه اشتباهی در انتخاب نوع خواسته خود می شود یا اینکه با طرف مقابل به توافقی خارج از دادگاه دست پیدا می کند. در این حالت، ادامه روند دادرسی نه تنها سودی ندارد بلکه می تواند زمان و هزینه زیادی را نیز به او تحمیل کند. در اینجاست که راهکاری به نام استرداد دادخواست در قوانین آیین دادرسی مدنی ایران پیش بینی شده است. این مفهوم نه تنها برای خواهان، بلکه برای هر کسی که به نوعی درگیر یک پرونده حقوقی است، از اهمیت بالایی برخوردار است.

مفاهیم پایه: دادخواست و جایگاه آن در دادرسی

برای درک عمیق تر از استرداد دادخواست، ابتدا لازم است به مفهوم «دادخواست» بپردازیم. دادخواست، در واقع سند قانونی و مکتوبی است که خواهان با تقدیم آن به مراجع قضایی، رسماً تقاضای رسیدگی به دعوای حقوقی خود را مطرح می کند و به این ترتیب، روند دادرسی آغاز می شود. همان طور که ماده 2 قانون آیین دادرسی مدنی بیان می دارد: هیچ دادگاهی نمی تواند به دعوایی رسیدگی کند، مگر اینکه شخص یا اشخاص ذی نفع یا وکیل یا قائم مقام یا نماینده قانونی آنان، رسیدگی به دعوا را برابر قانون، درخواست نموده باشند. این ماده نشان می دهد که شروع هر دادرسی حقوقی، نیازمند یک درخواست مشخص از سوی فرد ذی نفع است.

تقدیم دادخواست تنها یک فرمالیته نیست، بلکه نقطه آغاز حرکت چرخ دنده های عدالت برای حل و فصل یک اختلاف حقوقی است. ماده 48 قانون آیین دادرسی مدنی نیز تصریح می کند که: شروع رسیدگی در دادگاه، مستلزم تقدیم دادخواست می باشد. این دادخواست، معمولاً به دفتر دادگاه صالح یا در نقاطی که دادگاه شعب متعدد دارد، به دفتر شعبه اول تسلیم می گردد. نقش خواهان در این فرآیند بسیار کلیدی است؛ زیرا او آغازگر این مسیر قضایی است و مسئولیت ارائه ادله و مدارک اولیه را بر عهده دارد.

در کنار دادخواست حقوقی، مفهوم شکوائیه کیفری نیز وجود دارد که در دعاوی جزایی و برای اقامه دعوای کیفری به کار می رود. تفاوت اصلی بین این دو در نوع موضوعی است که به دادگاه ارجاع می دهند؛ دادخواست برای امور حقوقی و شکوائیه برای جرایم کیفری. بنابراین، هرگاه سخن از «استرداد دادخواست» به میان می آید، باید توجه داشت که تمرکز بر روی دعاوی حقوقی است.

منظور از استرداد دادخواست چیست؟

استرداد دادخواست به معنای انصراف خواهان از تقاضای رسیدگی به دعوایی است که قبلاً طرح کرده است، اما این انصراف در یک بازه زمانی مشخص و با آثار حقوقی خاصی صورت می گیرد. از نظر حقوقی، استرداد دادخواست عملی است که به موجب آن، خواهان، پیش از ورود دادگاه به ماهیت دعوا و صدور رأی، اراده خود را بر عدم ادامه دادرسی اعلام می کند. این اقدام، به نوعی اعراض از آثار دادخواست تقدیم شده است و نتیجه آن، تلقی شدن دادخواست به عنوان «کان لم یکن» (یعنی گویی اصلاً تقدیم نشده است).

دلایل رایجی که یک خواهان را به سمت استرداد دادخواست سوق می دهد، می تواند متنوع باشد. گاهی اوقات، پس از طرح دعوا، خواهان و خوانده به توافقی خارج از دادگاه دست می یابند و دیگر نیازی به ادامه دادرسی نمی بینند. در مواردی دیگر، ممکن است خواهان متوجه اشتباهی در طرح دعوای خود شود، مثلاً خواسته را به درستی بیان نکرده یا مستندات کافی برای اثبات آن در دسترس ندارد. همچنین، گاهی شرایط به گونه ای تغییر می کند که ادامه دعوا به صلاح خواهان نیست و او ترجیح می دهد در زمانی مناسب تر و با شرایطی مطلوب تر، مجدداً دعوای خود را طرح کند.

یکی از مهم ترین نتایج حقوقی استرداد دادخواست، صدور «قرار ابطال دادخواست» توسط دادگاه است. این قرار به این معنی است که دادخواست از درجه اعتبار ساقط شده و رسیدگی به آن متوقف می شود. اما نکته حائز اهمیت اینجاست که صدور قرار ابطال دادخواست، مانع از این نمی شود که خواهان در آینده و در صورت فراهم شدن شرایط لازم، مجدداً همان دعوا را با تقدیم دادخواست جدید مطرح کند. به عبارت دیگر، استرداد دادخواست برخلاف برخی قرارهای دیگر، دارای اعتبار امر مختومه نیست و درب دادگستری را به طور کامل بر روی خواهان نمی بندد.

تفاوت استرداد دادخواست و استرداد دعوا

در دنیای حقوقی، مفاهیمی وجود دارند که با وجود شباهت ظاهری، تفاوت های بنیادینی با یکدیگر دارند. «استرداد دادخواست» و «استرداد دعوا» از جمله این مفاهیم هستند که اغلب با یکدیگر اشتباه گرفته می شوند، اما هر یک دارای زمان بندی، شرایط و آثار حقوقی متفاوتی هستند. درک این تفاوت ها برای هر فردی که با دادرسی سر و کار دارد، ضروری است تا بتواند تصمیمات آگاهانه ای بگیرد.

برای روشن شدن این تمایز، می توانیم به یک جدول مقایسه ای جامع نگاهی بیندازیم:

معیار مقایسه استرداد دادخواست استرداد دعوا
زمان انجام تا پایان اولین جلسه دادرسی (قبل از شروع اظهارات ماهوی) در طول دادرسی (بعد از اولین جلسه) و قبل از ختم دادرسی
ماده قانونی بند (الف) ماده ۱۰۷ قانون آیین دادرسی مدنی بند (ب) و (ج) ماده ۱۰۷ قانون آیین دادرسی مدنی
نتیجه (قرار صادره) قرار ابطال دادخواست قرار رد دعوا یا قرار سقوط دعوا
نیاز به رضایت خوانده ندارد ممکن است نیاز داشته باشد (در بند ج، پس از ختم مذاکرات)
امکان طرح مجدد دعوا بله (موجب اعتبار امر مختومه نیست) بله (برای قرار رد دعوا) / خیر (برای قرار سقوط دعوا)
آثار حقوقی دادخواست کان لم یکن تلقی می شود و گویی اصلاً تقدیم نشده است. دادرسی خاتمه می یابد و پرونده از جریان رسیدگی خارج می شود.

توضیح تفصیلی هر یک از تفاوت ها

استرداد دادخواست: این اقدام در مراحل اولیه دادرسی انجام می شود. تصور کنید فردی دادخواستی را ثبت کرده، اما هنوز دادگاه اولین جلسه رسیدگی را تشکیل نداده یا در همان جلسه اول، خواهان قبل از هرگونه اظهار ماهوی یا دفاع، تصمیم به پس گرفتن دادخواست خود می گیرد. در این حالت، نیازی به موافقت خوانده نیست و دادگاه «قرار ابطال دادخواست» را صادر می کند. مزیت اصلی این نوع استرداد، این است که خواهان می تواند در آینده، مجدداً همان دعوا را با همان خواسته یا با تغییرات لازم، مطرح کند؛ چرا که قرار ابطال دادخواست، اعتبار امر مختومه ندارد و مانع طرح مجدد دعوا نمی شود.

استرداد دعوا: این مفهوم زمانی کاربرد دارد که دادرسی از مراحل اولیه خود عبور کرده و وارد فرآیند رسیدگی ماهوی شده است. این انصراف می تواند در طول دادرسی و قبل از ختم دادرسی اتفاق بیفتد. استرداد دعوا خود به دو حالت تقسیم می شود که هر یک آثار متفاوتی دارند:

  • قبل از ختم مذاکرات اصحاب دعوا (بند ب ماده ۱۰۷ ق.آ.د.م): در این مرحله، خواهان می تواند تا زمانی که دادرسی تمام نشده (یعنی هنوز ختم مذاکرات اعلام نشده است)، دعوای خود را مسترد کند. در این حالت نیز نیازی به رضایت خوانده نیست و دادگاه «قرار رد دعوا» را صادر می کند. قرار رد دعوا، همانند قرار ابطال دادخواست، اعتبار امر مختومه ندارد و خواهان می تواند مجدداً دعوای خود را مطرح کند.

  • پس از ختم مذاکرات اصحاب دعوا و قبل از صدور رأی (بند ج ماده ۱۰۷ ق.آ.د.م): این حالت کمی پیچیده تر است. اگر خواهان در این بازه زمانی قصد استرداد دعوا را داشته باشد، دو وضعیت ممکن است پیش آید:

    1. اگر خوانده با استرداد دعوا موافقت کند، دادگاه «قرار رد دعوا» صادر می کند و همانند حالت قبل، امکان طرح مجدد دعوا وجود دارد.
    2. اما اگر خوانده با استرداد دعوا موافقت نکند و خواهان با وجود عدم رضایت خوانده، از دعوای خود به کلی صرف نظر کند (یعنی اعراض کلی از حق دعوا)، دادگاه «قرار سقوط دعوا» را صادر می کند. این قرار دارای اعتبار امر مختومه است و خواهان دیگر نمی تواند همان دعوا را مجدداً مطرح کند. این مورد، مهم ترین تفاوت استرداد دادخواست و استرداد دعوا را برجسته می سازد، زیرا در اینجا، حق خواهان برای همیشه از بین می رود.

زمانی که گفته می شود دعوی خود را مسترد نموده یعنی چه، اغلب به استرداد دعوا اشاره دارد که می تواند به یکی از دو شکل بالا منجر شود. هر فردی که با چنین واژه ای روبرو می شود، باید بداند که این اقدام می تواند پیامدهای متفاوتی داشته باشد و در برخی موارد، راه بازگشتی نخواهد بود.

تفاوت اساسی بین استرداد دادخواست و استرداد دعوا در زمان انجام، نیاز به رضایت خوانده و نهایتاً قرار صادره و امکان طرح مجدد دعوا است. درک دقیق این تمایزات، کلید موفقیت در تصمیم گیری های حقوقی است.

مهلت و شرایط استرداد دادخواست (بند الف ماده ۱۰۷ قانون آیین دادرسی مدنی)

زمانی که خواهان تصمیم به استرداد دادخواست خود می گیرد، باید به مهلت های قانونی و شرایط مشخصی توجه کند. این محدودیت ها تضمین می کنند که فرآیند دادرسی با نظم و قاعده خاصی پیش برود و حقوق هیچ یک از طرفین تضییع نشود.

بر اساس بند (الف) ماده 107 قانون آیین دادرسی مدنی، مهلت قانونی برای استرداد دادخواست بسیار روشن است: «خواهان می تواند تا اولین جلسه دادرسی، دادخواست خود را مسترد کند. در این صورت، دادگاه قرار ابطال دادخواست صادر می نماید.» این جمله به وضوح نشان می دهد که پنجره زمانی برای استرداد دادخواست، تا پیش از آغاز اولین جلسه دادرسی و قبل از اینکه خواهان یا وکیل او وارد ماهیت دعوا شوند و دفاعی ارائه دهند، باز است. به محض اینکه دادرسی شروع شده و طرفین در مورد اصل دعوا اظهار نظر کنند، این مهلت به پایان می رسد و دیگر نمی توان دادخواست را مسترد کرد، بلکه باید به سراغ استرداد دعوا رفت.

نحوه اعلام استرداد: اعلام اراده خواهان برای استرداد دادخواست، می تواند به دو صورت صورت پذیرد:

  • کتبی: متداول ترین روش، تنظیم و تقدیم یک «لایحه استرداد دادخواست» به دفتر دادگاه است. این لایحه باید شامل مشخصات پرونده، خواهان و خوانده، و صراحتاً درخواست استرداد دادخواست باشد.

  • شفاهی: اگر خواهان یا وکیل او در اولین جلسه دادرسی حضور داشته باشند، می توانند به صورت شفاهی و با ثبت در صورت مجلس دادگاه، درخواست استرداد دادخواست را مطرح کنند. البته این اقدام نیز باید قبل از هرگونه اظهار ماهوی باشد.

آثار حقوقی استرداد دادخواست: همان طور که پیش تر اشاره شد، در صورت استرداد دادخواست در این مهلت و با رعایت شرایط، دادگاه «قرار ابطال دادخواست» را صادر می کند. این قرار به معنای بی اثر شدن دادخواست است، به طوری که گویی از ابتدا هیچ دادخواستی تقدیم نشده است. یکی از مهم ترین ویژگی های این قرار، «امکان طرح مجدد دعوا» است. یعنی خواهان می تواند پس از برطرف کردن مشکلات احتمالی یا با استراتژی جدید، مجدداً همان دعوا را با تقدیم دادخواست جدید در دادگاه مطرح کند. این امر به خواهان فرصت می دهد تا با دیدگاهی بازتر، مسیر حقوقی خود را ادامه دهد.

مهلت و شرایط استرداد دعوا (بند ب و ج ماده ۱۰۷ قانون آیین دادرسی مدنی)

پس از آنکه دادرسی از مرحله اولیه خود عبور کرد و وارد ماهیت پرونده شد، دیگر امکان استرداد دادخواست به معنای بند الف ماده ۱۰۷ ق.آ.د.م وجود ندارد. در این مرحله، خواهان می تواند به «استرداد دعوا» اقدام کند که آن نیز شرایط و مهلت های خاص خود را دارد و در دو حالت کلی پیش بینی شده است:

۱. استرداد دعوا در جریان دادرسی (بند ب ماده ۱۰۷ قانون آیین دادرسی مدنی)

این بند از ماده ۱۰۷ مقرر می دارد: «خواهان می تواند تا زمانی که دادرسی تمام نشده است، دعوای خود را استرداد کند. در این صورت قرار رد دعوا را صادر می کند.»

  • مهلت: خواهان می تواند در هر زمانی از جریان دادرسی، یعنی پس از اولین جلسه دادرسی و ورود به ماهیت دعوا، اما قبل از «ختم دادرسی» (زمانی که دادگاه اعلام می کند رسیدگی به پایان رسیده و آماده صدور رأی است)، دعوای خود را مسترد کند. در این مرحله، هنوز مذاکرات و تبادل لوایح ادامه دارد و دادگاه به طور کامل به پرونده ورود کرده است.

  • شرایط: در این حالت نیز نیازی به رضایت خوانده نیست. خواهان به تنهایی می تواند تصمیم به استرداد دعوا بگیرد.

  • آثار: دادگاه در این صورت، «قرار رد دعوا» را صادر می کند. این قرار به معنای پایان رسیدگی به آن دعوا در همان پرونده است.

  • امکان طرح مجدد دعوا: نکته مهم اینجاست که قرار رد دعوا نیز، مانند قرار ابطال دادخواست، مانع از طرح مجدد همان دعوا در آینده نیست. خواهان می تواند با تقدیم دادخواست جدید، مجدداً دعوای خود را مطرح کند. این ویژگی به خواهان فرصت می دهد تا با تجدید نظر در مستندات یا استراتژی خود، پرونده را از سر بگیرد.

۲. استرداد دعوا بعد از ختم مذاکرات اصحاب دعوا (بند ج ماده ۱۰۷ قانون آیین دادرسی مدنی)

بند (ج) ماده ۱۰۷ مقرر می دارد: «استرداد دعوا پس از ختم مذاکرات اصحاب دعوا در موردی ممکن است که یا خوانده راضی باشد و یا خواهان از دعوای خود به کلی صرفنظر کند. در این صورت دادگاه قرار سقوط دعوا صادر خواهد کرد.»

  • مهلت: این نوع استرداد، پس از آن است که دادگاه «ختم مذاکرات اصحاب دعوا» را اعلام کرده و پرونده در آستانه صدور رأی ماهوی قرار گرفته است. اما هنوز رأی صادر نشده است.

  • شرایط: در این مرحله، شرایط استرداد کمی پیچیده تر می شود و به رضایت خوانده بستگی پیدا می کند:

    1. با رضایت خوانده: اگر خواهان درخواست استرداد دعوا کند و خوانده نیز با این امر موافقت نماید، دادگاه «قرار رد دعوا» را صادر می کند. در این حالت، همانند بند (ب)، امکان طرح مجدد دعوا وجود دارد.

    2. بدون رضایت خوانده و با صرف نظر کلی از دعوا: اگر خوانده با استرداد دعوا موافقت نکند، اما خواهان مصرانه اعلام کند که «به کلی از دعوای خود صرف نظر می کند» (که به آن اعراض از دعوا نیز می گویند)، در این صورت دادگاه «قرار سقوط دعوا» را صادر خواهد کرد.

  • توضیح مفهوم ختم مذاکرات اصحاب دعوا و ختم دادرسی: «ختم مذاکرات اصحاب دعوا» به این معناست که طرفین دعوا و وکلای آن ها، دیگر لوایح یا دفاعیات جدیدی برای ارائه ندارند و دادگاه تمامی ادله و استدلالات را دریافت کرده است. اما این مرحله با «ختم دادرسی» که مرحله نهایی قبل از صدور رأی و اعلام پایان رسیدگی است، متفاوت است. در ختم دادرسی، پرونده به مرحله صدور حکم رسیده و معمولاً در فاصله زمانی مشخصی، رأی صادر می شود.

  • تفاوت کلیدی قرار رد دعوا و قرار سقوط دعوا: اینجاست که تفاوت بسیار مهمی نمایان می شود. «قرار رد دعوا» مانع طرح مجدد دعوا نیست، اما «قرار سقوط دعوا» دارای اعتبار امر مختومه است. به این معنی که با صدور این قرار، خواهان برای همیشه حق طرح مجدد همان دعوا را از دست می دهد و دیگر نمی تواند با همان موضوع و بین همان طرفین، دعوایی را در دادگاه مطرح کند. این نکته، از اهمیت حیاتی برخوردار است و خواهان باید با آگاهی کامل از آن، تصمیم به اعراض کلی از دعوا بگیرد.

یک فرد درگیر پرونده حقوقی باید بداند که استرداد دعوا در مراحل پیشرفته تر دادرسی، به ویژه پس از ختم مذاکرات، می تواند تبعات جدی و غیرقابل بازگشتی برای او داشته باشد. اینجاست که مشورت با یک وکیل متخصص، قبل از هرگونه اقدام، اهمیت مضاعف پیدا می کند.

استرداد در مراحل مختلف دادرسی

فرآیند دادرسی تنها به مرحله بدوی ختم نمی شود و پرونده ها ممکن است در مراحل تجدیدنظر، فرجام خواهی و سایر مراحل نیز ادامه پیدا کنند. در هر یک از این مراحل، امکان استرداد دادخواست یا دعوا با شرایط خاص خود وجود دارد که در ادامه به تفصیل به آن ها پرداخته می شود.

۱. مرحله بدوی

آنچه تا کنون در مورد استرداد دادخواست و استرداد دعوا (بر اساس بندهای الف، ب و ج ماده ۱۰۷ قانون آیین دادرسی مدنی) توضیح داده شد، عمدتاً مربوط به مرحله بدوی دادرسی است. در این مرحله، خواهان می تواند تا اولین جلسه دادرسی، دادخواست خود را مسترد کند که منجر به «قرار ابطال دادخواست» می شود و امکان طرح مجدد دعوا را فراهم می آورد. همچنین، پس از اولین جلسه و قبل از ختم دادرسی، می تواند دعوای خود را مسترد کند که با «قرار رد دعوا» یا «قرار سقوط دعوا» (بسته به رضایت خوانده و صرف نظر کلی) همراه است.

۲. مرحله تجدیدنظر

زمانی که رأی دادگاه بدوی صادر می شود و یکی از طرفین به آن اعتراض می کند، پرونده وارد مرحله تجدیدنظر می شود. در این مرحله نیز امکان استرداد وجود دارد که ماده ۳۶۳ قانون آیین دادرسی مدنی به آن اشاره کرده است: «چنانچه هر یک از طرفین دعوا دادخواست تجدیدنظر خود را مسترد کنند، مرجع تجدیدنظر، قرار ابطال دادخواست تجدیدنظر را صادر می کند.»

  • شرایط: همانند استرداد دادخواست در مرحله بدوی، خواهان تجدیدنظر (فردی که دادخواست تجدیدنظر را تقدیم کرده است) می تواند تا قبل از اولین جلسه رسیدگی در دادگاه تجدیدنظر یا قبل از هرگونه اظهار ماهوی در این جلسه، دادخواست تجدیدنظر خود را مسترد کند.

  • آثار: مرجع تجدیدنظر «قرار ابطال دادخواست تجدیدنظر» را صادر می کند. این قرار به این معنی است که رسیدگی تجدیدنظری متوقف شده و رأی دادگاه بدوی به قوت خود باقی می ماند و قطعی می شود. اما نکته مهم این است که استرداد دادخواست تجدیدنظر، مانع از این نمی شود که خواهان تجدیدنظر، مجدداً با شرایط جدید و در مهلت های قانونی (اگر مهلت دیگری وجود داشته باشد) دادخواست تجدیدنظر دیگری را تقدیم کند، هرچند معمولاً مهلت تجدیدنظرخواهی محدود است.

۳. مرحله فرجام خواهی

پس از مرحله تجدیدنظر، در برخی موارد خاص، امکان فرجام خواهی در دیوان عالی کشور وجود دارد. در این مرحله نیز، قانون گذار امکان استرداد را پیش بینی کرده است. ماده ۴۱۵ قانون آیین دادرسی مدنی مقرر می دارد: «اگر فرجام خواه دادخواست فرجامی خود را مسترد کند یا دادخواست او رد شود، حق درخواست فرجام تبعی ساقط می شود و اگر درخواست فرجام تبعی شده باشد، بلااثر می شود.»

  • شرایط: فرجام خواه می تواند دادخواست فرجامی خود را مسترد کند. این اقدام نیز معمولاً با تقدیم لایحه به دیوان عالی کشور صورت می گیرد.

  • آثار: در صورت استرداد دادخواست فرجامی، فرجام خواهی پایان می یابد. اگر فرجام خواهی تبعی (فرجام خواهی که از سوی فرجام خوانده در پاسخ به فرجام خواهی اصلی صورت می گیرد) نیز مطرح شده باشد، با استرداد فرجام خواهی اصلی، آن نیز بلااثر می شود. این بدان معناست که دیگر دیوان عالی کشور به پرونده رسیدگی نخواهد کرد و رأی دادگاه تجدیدنظر قطعی خواهد شد.

۴. سایر موارد استرداد

مفهوم استرداد تنها محدود به دادخواست اصلی نیست و می تواند در سایر دعاوی مرتبط نیز کاربرد داشته باشد:

  • استرداد دادخواست واخواهی: در صورتی که حکمی غیابی صادر شده باشد و محکوم علیه غایب، دادخواست واخواهی تقدیم کند، می تواند آن را مسترد نماید.

  • استرداد دادخواست جلب ثالث: اگر فردی برای جلب شخص ثالث به دعوا، دادخواستی تقدیم کند، می تواند آن را مسترد نماید.

  • استرداد دادخواست ورود ثالث: شخصی که خود به عنوان ثالث وارد دعوا شده و دادخواستی تقدیم کرده، می تواند آن را پس بگیرد.

  • استرداد دادخواست دعوای تقابل: اگر خوانده، دعوایی را در مقابل خواهان و در همان دادگاه مطرح کند (دعوای تقابل)، می تواند آن دادخواست را نیز مسترد نماید.

در تمامی این موارد، نتیجه مشابه استرداد دادخواست اصلی، یعنی صدور «قرار ابطال دادخواست» (در مهلت های قانونی مربوط به هر دعوا) یا «قرار رد دعوا» خواهد بود، که معمولاً امکان طرح مجدد دعوا را فراهم می آورد. فهم این گستردگی در کاربرد استرداد، به فرد کمک می کند تا در هر مرحله از دادرسی، با آگاهی کامل، از حقوق خود دفاع کند.

نکات و موارد خاص در استرداد

همان طور که در هر فرآیند حقوقی، جزئیات و ظرایف خاصی وجود دارد، استرداد دادخواست و دعوا نیز دارای نکات ویژه ای است که توجه به آن ها می تواند از بروز مشکلات احتمالی جلوگیری کند. این نکات، عمق بیشتری به درک ما از این مفهوم می بخشند.

۱. استرداد قسمتی از خواسته

گاهی اوقات خواهان مایل به استرداد کل دادخواست یا دعوا نیست، بلکه تنها می خواهد از بخشی از خواسته خود صرف نظر کند. قانون این امکان را پیش بینی کرده است. خواهان می تواند در هر مرحله ای از دادرسی، قسمتی از خواسته خود را مسترد کند. به عنوان مثال، اگر فردی هم مطالبه وجه و هم مطالبه خسارت تأخیر تأدیه را درخواست کرده باشد، می تواند تنها مطالبه خسارت را مسترد کند و پیگیری مطالبه وجه را ادامه دهد. آثار این استرداد جزئی، مانند استرداد کل خواسته، منجر به قرار ابطال یا رد دعوا برای آن قسمت خاص می شود و برای بقیه خواسته، دادرسی ادامه پیدا می کند.

۲. استرداد دادخواست در صورت ورود یا جلب ثالث

ورود ثالث (شخصی که خود وارد دعوا می شود) یا جلب ثالث (خواهان یا خوانده، شخص ثالثی را وارد دعوا می کنند) پرونده را پیچیده تر می کند. اگر خواهان اصلی، دادخواست یا دعوای خود را مسترد کند، چه اتفاقی برای دعوای ورود یا جلب ثالث می افتد؟

  • در مورد جلب ثالث: اگر خواهان اصلی، دعوای خود را مسترد کند، دعوای جلب ثالث که توسط او یا خوانده مطرح شده بود، نیز معمولاً تبعاً از بین می رود، مگر اینکه جلب ثالث، دعوایی مستقل باشد و دادگاه تشخیص دهد که باید به آن رسیدگی شود.

  • در مورد ورود ثالث: اگر شخص ثالث، دادخواست ورود ثالث تقدیم کرده باشد و خواهان اصلی دعوای خود را مسترد کند، دعوای ورود ثالث همچنان پابرجا می ماند و باید مورد رسیدگی قرار گیرد، مگر اینکه دعوای ثالث کاملاً وابسته به دعوای اصلی باشد و بدون آن فاقد موضوعیت شود.

۳. تعداد دفعات استرداد و طرح مجدد

آیا محدودیتی برای تعداد دفعات استرداد و طرح مجدد دعوا وجود دارد؟ در قانون آیین دادرسی مدنی، محدودیتی صریح برای تعداد دفعات استرداد دادخواست (که منجر به قرار ابطال می شود) و استرداد دعوا (که منجر به قرار رد دعوا می شود) وجود ندارد. یعنی خواهان می تواند به دفعات، دادخواست خود را مسترد و مجدداً آن را طرح کند. اما باید توجه داشت که این امر در رویه قضایی ممکن است با نگاه محتاطانه ای مواجه شود و دادگاه ممکن است سوءاستفاده از حق یا اتلاف وقت دادگاه را تشخیص دهد. تنها استثنا، زمانی است که «قرار سقوط دعوا» صادر می شود که در این حالت، امکان طرح مجدد دعوا برای همیشه از بین می رود.

۴. تأثیر استرداد بر هزینه های دادرسی

یکی از سؤالات مهمی که برای خواهان پیش می آید، در مورد هزینه های دادرسی است. وقتی خواهان دادخواست یا دعوای خود را مسترد می کند، هزینه هایی که برای شروع دادرسی پرداخت کرده است، به او برگردانده نمی شود. این هزینه ها (مانند تمبر دادگستری) معمولاً مصرف شده تلقی می شوند. همچنین، اگر خوانده تا زمان استرداد، هزینه هایی برای دفاع خود متحمل شده باشد (مثل حق الوکاله وکیل یا هزینه کارشناسی)، می تواند از خواهان مطالبه کند، به خصوص اگر استرداد پس از ورود به ماهیت دعوا باشد.

۵. نقش وکیل در استرداد

آیا وکیل برای استرداد دادخواست یا دعوا، نیاز به وکالت نامه خاصی دارد؟ طبق قانون، وکیل در صورتی که در وکالت نامه خود حق «استرداد دعوا و دادخواست» را داشته باشد، می تواند به این اقدام مبادرت ورزد. اگر این حق صراحتاً در وکالت نامه قید نشده باشد، وکیل برای استرداد نیاز به اجازه کتبی و خاص از موکل خود دارد. این موضوع نشان دهنده اهمیت و جدیت استرداد در فرآیند دادرسی است و تضمینی برای حفظ حقوق موکل می باشد.

با در نظر گرفتن این نکات، فردی که در موقعیت استرداد قرار می گیرد، می تواند با دیدگاهی جامع تر و با مشورت با یک متخصص حقوقی، بهترین تصمیم را برای پرونده خود اتخاذ کند.

نحوه عملی استرداد دادخواست یا دعوا (راهنمای گام به گام)

تصمیم به استرداد دادخواست یا دعوا، فقط یک تصمیم حقوقی نیست، بلکه یک فرآیند عملی نیز دارد که باید با دقت و مرحله به مرحله انجام شود. اشتباه در این مراحل می تواند به تأخیر یا حتی عدم پذیرش درخواست استرداد منجر شود. این راهنمای عملی، مسیر را برای فردی که قصد استرداد دارد، روشن می سازد.

۱. تنظیم لایحه استرداد

اولین گام عملی و حیاتی، تنظیم یک «لایحه استرداد» است. این لایحه باید به صورت کتبی تهیه شود و شامل اطلاعات کلیدی زیر باشد:

  • مخاطب لایحه: مشخص کردن مرجع رسیدگی کننده (مثلاً ریاست محترم شعبه … دادگاه عمومی/تجدیدنظر …).

  • مشخصات پرونده: شماره پرونده، شماره بایگانی (کلاسه پرونده)، نام خواهان و خوانده، و موضوع دعوا.

  • متن درخواست استرداد: باید به صراحت و وضوح، درخواست استرداد دادخواست یا دعوا بیان شود. اگر استرداد دادخواست است، به بند الف ماده ۱۰۷ ق.آ.د.م اشاره شود. اگر استرداد دعواست، باید مشخص شود که آیا با رضایت خوانده است یا خواهان به کلی از دعوا صرف نظر می کند، و به بند ب یا ج ماده ۱۰۷ ق.آ.د.م استناد شود.

  • دلایل استرداد (اختیاری): اگرچه قانوناً نیازی به ذکر دلیل برای استرداد دادخواست نیست، اما گاهی اوقات برای شفافیت بیشتر و کمک به تصمیم گیری دادگاه، می توان دلایل را به اختصار ذکر کرد (مثلاً: «با توجه به توافق حاصله با خوانده خارج از دادگاه»).

  • امضای خواهان/وکیل: لایحه باید توسط خواهان یا وکیل او امضا شود.

۲. مراجعه به دفاتر خدمات الکترونیک قضایی

پس از تنظیم لایحه، گام بعدی، ثبت آن در دفاتر خدمات الکترونیک قضایی است. امروزه اکثر امور قضایی از طریق این دفاتر انجام می شود و دیگر نیازی به مراجعه مستقیم به دادگاه نیست. فرد باید با در دست داشتن اصل کارت ملی و اطلاعات پرونده (که روی لایحه درج شده)، به یکی از دفاتر مراجعه کند.

۳. ثبت لایحه استرداد در سامانه

در دفتر خدمات الکترونیک قضایی، متصدی مربوطه به شما کمک می کند تا لایحه تنظیم شده را در سامانه ثنا ثبت کنید. مراحل کلی به شرح زیر است:

  • ورود به سامانه خدمات قضایی.

  • انتخاب گزینه «ثبت لایحه» یا «ارسال لایحه».

  • انتخاب نوع لایحه (معمولاً با عنوان «استرداد دادخواست» یا «استرداد دعوا»).

  • وارد کردن شماره پرونده و شماره بایگانی.

  • بارگذاری فایل لایحه اسکن شده (که قبلاً تنظیم و امضا شده است) در سامانه. در برخی موارد، امکان تایپ مستقیم متن لایحه در سامانه نیز وجود دارد.

  • تأیید نهایی و دریافت کد رهگیری.

۴. نکات مهم در تنظیم و ارائه لایحه

  • دقت در تاریخ: تاریخ تنظیم لایحه بسیار مهم است، به خصوص برای استرداد دادخواست که محدودیت زمانی «تا اولین جلسه دادرسی» را دارد.

  • صراحت در خواسته: متن لایحه باید کاملاً صریح باشد و هیچ ابهامی در مورد قصد خواهان برای استرداد باقی نگذارد.

  • استناد قانونی: ذکر ماده قانونی مربوطه (بند الف، ب یا ج ماده ۱۰۷ ق.آ.د.م) به لایحه اعتبار حقوقی بیشتری می بخشد.

  • عدم تکرار دعوا قبل از قرار: تا زمانی که دادگاه قرار ابطال، رد یا سقوط دعوا را صادر نکرده است، دعوا همچنان در جریان تلقی می شود و نباید مجدداً همان دعوا را مطرح کرد.

۵. پیگیری وضعیت پرونده پس از ثبت استرداد

پس از ارسال لایحه، فرد باید وضعیت پرونده خود را از طریق سامانه ثنا یا با مراجعه به دفتر دادگاه پیگیری کند تا از صدور قرار مربوطه (ابطال دادخواست، رد دعوا یا سقوط دعوا) اطمینان حاصل کند. ابلاغ این قرار از طریق سامانه ثنا به طرفین اطلاع داده می شود.

انجام صحیح این مراحل، می تواند دغدغه های حقوقی فرد را به درستی هدایت کند و از پیچیدگی های آتی جلوگیری نماید. توصیه می شود که در تمامی این فرآیند، از مشورت و راهنمایی یک وکیل یا مشاور حقوقی مجرب بهره برداری شود تا از بروز هرگونه خطا پیشگیری شود.

نمونه لایحه استرداد دادخواست/دعوا

در ادامه، دو نمونه لایحه برای استرداد دادخواست و استرداد دعوا ارائه می شود تا فردی که در این موقعیت قرار گرفته، بتواند با الگوبرداری از آن، لایحه خود را تنظیم نماید. لازم به ذکر است که این نمونه ها کلی هستند و ممکن است نیاز به بومی سازی و جزئیات بیشتر بر اساس شرایط هر پرونده داشته باشند. برای دانلود فرم های قابل ویرایش، به منابع حقوقی معتبر مراجعه نمایید.

نمونه لایحه استرداد دادخواست (قبل از اولین جلسه دادرسی)

باسمه تعالی

ریاست محترم شعبه [شماره شعبه] دادگاه عمومی/حقوقی [نام شهرستان]

موضوع: درخواست استرداد دادخواست

با سلام و احترام،

اینجانب [نام و نام خانوادگی خواهان]، فرزند [نام پدر]، به شماره ملی [شماره ملی]، خواهان پرونده کلاسه [شماره کلاسه پرونده] و شماره بایگانی شعبه [شماره بایگانی شعبه] با موضوع [موضوع دعوا، مثلاً: مطالبه وجه / الزام به تنظیم سند رسمی] مطروحه در آن شعبه محترم، بدین وسیله به استحضار می رساند: با توجه به اینکه تاریخ اولین جلسه رسیدگی به پرونده مذکور در مورخ [تاریخ اولین جلسه دادرسی] تعیین گردیده و هنوز اینجانب یا وکیلم هیچ گونه اظهار ماهوی یا دفاعی در پرونده ارائه ننموده ایم و بر اساس بند (الف) ماده ۱۰۷ قانون آیین دادرسی مدنی که مقرر می دارد «خواهان می تواند تا اولین جلسه دادرسی، دادخواست خود را مسترد کند.»، لذا اراده خود را مبنی بر استرداد کامل دادخواست تقدیمی اعلام می دارم و تقاضای صدور قرار ابطال دادخواست از سوی آن دادگاه محترم را دارم.

قبلاً از بذل توجه و دستورات مقتضی کمال تشکر را دارم.

با احترام مجدد،

نام و نام خانوادگی خواهان/وکیل: [نام و نام خانوادگی]

امضاء:

تاریخ: [تاریخ تنظیم لایحه]

نمونه لایحه استرداد دعوا (پس از اولین جلسه و قبل از ختم دادرسی، با ذکر رضایت/عدم رضایت خوانده)

باسمه تعالی

ریاست محترم شعبه [شماره شعبه] دادگاه عمومی/حقوقی [نام شهرستان]

موضوع: درخواست استرداد دعوا

با سلام و احترام،

اینجانب [نام و نام خانوادگی خواهان]، فرزند [نام پدر]، به شماره ملی [شماره ملی]، خواهان پرونده کلاسه [شماره کلاسه پرونده] و شماره بایگانی شعبه [شماره بایگانی شعبه] با موضوع [موضوع دعوا] مطروحه در آن شعبه محترم، بدین وسیله به استحضار می رساند: با توجه به اینکه دادرسی در جریان بوده و هنوز به مرحله ختم دادرسی و صدور رأی نرسیده است، اینجانب قصد استرداد دعوای خود را دارم.

[یکی از دو بند زیر را انتخاب و بند دیگر را حذف کنید:]

  • الف) با رضایت خوانده محترم، آقای/خانم [نام خوانده]، بر اساس بند (ب) و با لحاظ بند (ج) ماده ۱۰۷ قانون آیین دادرسی مدنی، درخواست صدور قرار رد دعوا را از محضر آن دادگاه محترم دارم.

  • ب) با وجود عدم رضایت خوانده محترم [نام خوانده]، اینجانب به کلی از دعوای خود صرف نظر نموده و بر اساس بند (ج) ماده ۱۰۷ قانون آیین دادرسی مدنی، درخواست صدور قرار سقوط دعوا را از محضر آن دادگاه محترم دارم.

قبلاً از بذل توجه و دستورات مقتضی کمال تشکر را دارم.

با احترام مجدد،

نام و نام خانوادگی خواهان/وکیل: [نام و نام خانوادگی]

امضاء:

تاریخ: [تاریخ تنظیم لایحه]

توضیح بخش های کلیدی لایحه: انتخاب مخاطب صحیح (دادگاه صالح)، درج دقیق مشخصات پرونده و طرفین، و بیان صریح و بدون ابهام درخواست استرداد، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. همچنین، استناد به ماده قانونی مربوطه، به لایحه اعتبار حقوقی می بخشد. فراموش نشود که این لوایح باید پس از تنظیم، از طریق دفاتر خدمات الکترونیک قضایی ثبت و به مرجع صالح ارسال شوند.

سوالات متداول

سوال: پس از استرداد دادخواست (قرار ابطال)، چند بار می توان دوباره طرح دعوا کرد؟

پاسخ: پس از استرداد دادخواست که منجر به صدور قرار ابطال دادخواست می شود، هیچ محدودیتی برای تعداد دفعات طرح مجدد همان دعوا وجود ندارد. خواهان می تواند هر چند بار که لازم بداند، با تقدیم دادخواست جدید، مجدداً دعوای خود را مطرح کند، زیرا قرار ابطال دادخواست دارای اعتبار امر مختومه نیست.

سوال: آیا استرداد دعوا (قرار رد دعوا) باعث می شود خوانده بتواند دوباره مرا به دادگاه بکشاند؟

پاسخ: خیر. استرداد دعوا که منجر به صدور قرار رد دعوا می شود، پرونده را از جریان رسیدگی خارج می کند و این قرار به نفع خوانده نیست که او بتواند با استناد به آن، شما را مجدداً به دادگاه بکشاند. این قرار صرفاً به معنای پایان رسیدگی به آن دعوا در آن پرونده است و مانع طرح مجدد دعوا از سوی خواهان (شما) در آینده نیست.

سوال: تفاوت قرار رد دعوا و قرار سقوط دعوا در چیست و کدام مانع طرح مجدد است؟

پاسخ: تفاوت اصلی در آثار حقوقی آن هاست. قرار رد دعوا (که در بند ب ماده ۱۰۷ و حالت اول بند ج ماده ۱۰۷ ق.آ.د.م صادر می شود) مانع از طرح مجدد همان دعوا نیست و خواهان می تواند مجدداً آن را طرح کند. اما قرار سقوط دعوا (که در حالت دوم بند ج ماده ۱۰۷ ق.آ.د.م صادر می شود، یعنی خواهان بدون رضایت خوانده، به کلی از دعوا صرف نظر می کند) دارای اعتبار امر مختومه است و برای همیشه مانع از طرح مجدد همان دعوا می شود.

سوال: آیا برای استرداد دادخواست نیاز به حضور در دادگاه است؟

پاسخ: برای استرداد دادخواست به صورت کتبی، نیازی به حضور در دادگاه نیست و می توان لایحه استرداد را از طریق دفاتر خدمات الکترونیک قضایی ارسال کرد. اما اگر قصد دارید استرداد را به صورت شفاهی در اولین جلسه دادرسی اعلام کنید، حضور خواهان یا وکیل او در دادگاه ضروری است.

سوال: آیا امکان استرداد دادخواست شفاهی وجود دارد؟

پاسخ: بله، خواهان یا وکیل او می توانند در اولین جلسه دادرسی و قبل از هرگونه اظهار ماهوی یا دفاع، به صورت شفاهی درخواست استرداد دادخواست خود را مطرح کنند. این درخواست در صورت مجلس دادگاه ثبت می شود و به منزله استرداد کتبی تلقی می گردد.

سوال: آیا در دعاوی کیفری هم استرداد دادخواست/دعوا وجود دارد؟ (توضیح تفاوت با اعلام گذشت)

پاسخ: در دعاوی کیفری، مفهوم استرداد دادخواست/دعوا به معنای حقوقی آن وجود ندارد. آنچه در دعاوی کیفری مشابه استرداد است، «اعلام گذشت» از سوی شاکی است. گذشت شاکی در برخی جرایم (جرایم قابل گذشت)، می تواند منجر به توقف تعقیب یا موقوفی تعقیب شود. اما این با استرداد دادخواست یا دعوا در امور حقوقی متفاوت است، چرا که ماهیت جرایم و دادرسی کیفری با حقوقی تفاوت دارد.

سوال: اگر دادخواست را مسترد کنم، آیا هزینه های دادرسی به من برمی گردد؟

پاسخ: خیر، معمولاً هزینه های دادرسی که برای تقدیم دادخواست پرداخت شده اند (مانند هزینه تمبر)، در صورت استرداد دادخواست یا دعوا به خواهان مسترد نمی شود. این هزینه ها مصرف شده تلقی می گردند.

سوال: چه زمانی بهتر است دادخواست را مسترد کنم و چه زمانی دعوا را؟

پاسخ: این تصمیم کاملاً به شرایط پرونده و اهداف خواهان بستگی دارد. اگر در همان مراحل اولیه و قبل از اولین جلسه دادرسی، متوجه اشتباهی شده یا به توافقی رسیده اید، بهتر است دادخواست را مسترد کنید تا قرار ابطال صادر شود و امکان طرح مجدد بدون هیچ مانعی در آینده وجود داشته باشد. اما اگر دادرسی وارد ماهیت شده و قصد انصراف دارید، باید دعوا را مسترد کنید. در این حالت، اگر خوانده موافق است یا شما به کلی از دعوا صرف نظر می کنید، تصمیم گیری باید با آگاهی کامل از تبعات (به ویژه صدور قرار سقوط دعوا که مانع طرح مجدد است) صورت گیرد. همواره در این مورد با یک وکیل مشورت کنید.

نتیجه گیری

در پایان این بررسی جامع، روشن شد که مفاهیم «استرداد دادخواست» و «استرداد دعوا» ابزارهای مهمی در دادرسی حقوقی ایران هستند که به خواهان این امکان را می دهند تا در مسیر پرونده خود، بازنگری و تغییر استراتژی داشته باشد. مشاهده کردیم که هر یک از این اقدامات، زمان بندی، شرایط و آثار حقوقی متفاوتی دارند و عدم آگاهی از این تمایزات می تواند پیامدهای ناخواسته ای برای فرد در پی داشته باشد. از قرار «ابطال دادخواست» که امکان طرح مجدد دعوا را حفظ می کند، تا «قرار سقوط دعوا» که حق طرح دعوا را برای همیشه از بین می برد، هر گام در این مسیر نیازمند دقت و بینش حقوقی است.

پیچیدگی های مواد قانونی، به ویژه ماده ۱۰۷ قانون آیین دادرسی مدنی و بندهای مختلف آن، و همچنین تفاوت های ریز اما تأثیرگذار در مراحل مختلف دادرسی (بدوی، تجدیدنظر و فرجام خواهی)، این ضرورت را بیش از پیش آشکار می سازد که هیچ فردی نباید بدون مشورت با یک متخصص حقوقی، اقدام به استرداد دادخواست یا دعوای خود کند. یک وکیل مجرب می تواند با تحلیل دقیق وضعیت پرونده، ارزیابی دلایل استرداد و پیش بینی آثار حقوقی آن، بهترین راهکار را به فرد پیشنهاد دهد و از تضییع حقوق او جلوگیری کند. در نهایت، باید به یاد داشت که دانش حقوقی، چراغ راهی است که مسیر عدالت را روشن می سازد و کمک گرفتن از متخصصان، به فرد اطمینان می دهد که در این مسیر، گامی مطمئن برداشته است.