زنان قرن هفدهمی فقط اجازه داشتند گل و گیاه نقاشی کنند!

نقاشی های حیرت انگیز طبیعت بی جان «راشل رویش» که از آثار «رامبرانت» هم بیشتر فروش داشتند اکنون در نمایشگاهی بزرگ به نمایش درآمده اند.

زنان در قرن هفدهم اجازه داشتند فقط گل و گیاه نقاشی کنند!

به گزارش دکتر نانو نمایشگاهی جدید در موزه هنر «تولیدو»(Toledo Museum of Art) «راشل رویش» (Rachel Ruysch) هنرمند نابغه قرن هفدهم را در جایگاه شایسته ای در میان استادان قدیم نقاشی قرار می دهد.

او ملکه ی طبیعت بی جان قرن هفدهم بود و مشتری نقاشی هایش مبالغ هنگفتی برای داشتن گل های باشکوهش پرداخت می کردند. «راشل رویش» که در سال ۱۶۶۴ در لاهه به دنیا آمد برای خلق آثار طبیعت بی جان بی نهایت دقیق و زیباشناسانه اش به شهرت رسید. دسته گل هایی که او نقاشی می کرد زیبا و غیرواقعی بودند؛ گل هایی از فصل های مختلف در کنار هم در نقاشی هایی که به شکلی ابدی ماندگار شده اند.

«راشل» که دختر گیاه شناس مشهور ـ فردریک رویش (Frederik Ruysch) ـ بود در خانه ای بزرگ شد که پر از گیاه و گل بود و اغلب نمونه هایی را در دفتر پدرش نقاشی می کرد. او به عنوان یک هنرمند شور و شوق خود را برای هنر و علم در هم آمیخت تا چشم اندازهای غیرممکن ولی شگفت انگیزش را جان بخشد.

او که یک استعداد درخشان بود در اوایل قرن هجدهم از سوی بسیاری به عنوان مشهورترین نقاش هلند شناخته می شد. شهرت او چنان گسترده بود که برخلاف بسیاری از هنرمندان زن هم دوره اش هرگز به طور کامل از تاریخ هنر حذف نشد اما به اشتباه به عنوان شخصیتی فرعی و نه کلیدی در تاریخ هنر طبقه بندی شد.

«رابرت شیندلر» ـ مدیر نمایشگاه جدید ـ گفت: «او هنرمندی استثنایی است. بازنمایی های او از طبیعت فوق العاده اند و سطح جزئیات دقت و مهارت فنی آثار او واقعاً خارق العاده است. می توان او را در بستر اواخر قرن هفدهم و اوایل قرن هجدهم قرار داد در تلاقی میان هنر طبیعت و علم.»

اکنون قرن ها پس از آن دوران «رویش» با نمایشگاه «راشل رویش: طبیعت در هنر» دوباره به کانون توجه بازمی گردد. این رویداد نخستین نمایشگاه اختصاصی آثار او محسوب می شود. این نمایشگاه که توسط «شیندلر» سازماندهی شده است هفته گذشته در موزه هنر تولیدو در اوهایو افتتاح شد. موزه تولیدو مکانی شایسته برای این رویداد است چراکه نخستین مؤسسه در آمریکای شمالی بود که در سال ۱۹۵۶ یکی از آثار او را به مجموعه اش افزود. این نمایشگاه که نخست در پاییز گذشته در مونیخ آغاز شد بعدها به موزه هنرهای زیبای بوستون سفر خواهد کرد.

در این نمایشگاه ده ها اثر از رویش از مجموعه های عمومی و خصوصی اروپا و آمریکا گردآوری شده اند که از جمله آن ها به تنها اثر شناخته شده باقی مانده او بر روی کاغذ و همچنین نسخه های خطی آثاری از دیگر هنرمندان زن گیاه نگار هم دوره اش همچون خواهرش و نمونه های هم زمانی از گیاهان و حشرات می توان اشاره کرد.

این نمایشگاه «رویش» را به عنوان هنرمندی معرفی می کند که هم زمانه ی خود را به چالش کشید و هم تعریف کرد و تلاش دارد او را به نامی آشنا در خانه ها تبدیل کند. او در طول شش دهه نقاشی کرد و زندگی ای شگفت انگیز داشت. او نخستین زنی بود که به جامعه هنری Confrerie Pictura در لاهه راه یافت. بعدها به عنوان نقاش دربار یوهان ویلهلم دوم (Johann Wilhelm II) منصوب شد. او با هنرمندی به نام (Juriaen Pool) ازدواج کرد که شهرتی کمتر از او داشت. «راشل» همچنین مادر ۱۱ فرزند بود که از آن ها نیز مراقبت می کرد و بدین گونه عظمت شخصیت «رویش» بیش از پیش نمایان می شود.

با این حال آثار او همچنان در بسیاری از مجموعه های مهم موزه ای مانند لوور گالری ملی واشینگتن دی سی و غیره غایب اند. نمایشگاه «طبیعت به مثابه هنر» مصمم است جایگاه سزاوار «رویش» را به او بازگرداند.

زنان در قرن هفدهم اجازه داشتند فقط گل و گیاه نقاشی کنند!

هلند در قرن هفدهم شاهد شیفتگی فراوانی به جمع آوری و مستندسازی گل ها و گیاهان عجیب و غریب بود.
در حالی که دههٔ ۱۶۳۰ شاهد ظهور «تب لاله» بود که به معنی تب وتابی برای انواع غیرعادی لاله ها بود.
در باغ گیاه شناسی Hortus Botanicus آمستردام گیاهان عجیب و غریب به موضوع شیفتگی تبدیل شده بودند که تلاش ظاهراً بی خطری بود که به طور ضمنی به ماجراجویی ها و فعالیت های استعماری ملت پیوند خورده بود زیرا گیاهان و جانوران پیش تر ناشناخته تخیل اروپایی را مجذوب خود کرده بودند.

ثبت و تصویرسازی از گل ها و گیاهان عجیب و غریب. در حالی که در دهه ۱۶۳۰ هلند شاهد «تولیپ مانیا» (تب جمع آوری لاله های خاص و نایاب) بود در باغ گیاه شناسی آمستردام (Hortus Botanicus) علاقه به گیاهان خارجی به اوج رسیده بود ـ ظاهراً کنجکاوی ای بی ضرر اما در واقع پیوند خورده به تلاش های استعماری کشور چرا که گیاهان و جانوران ناشناخته تخیل اروپایی ها را تسخیر کرده بودند.

نقاشی های طبیعت بی جان «راشل رویش» در دل این بستر و تحت تأثیر علم و سیاست آن زمان شکل گرفت. پدر سرشناس او گیاه شناس و کالبدشناس چندوجهی در حوزه ی خود نوآور بود.

او بود که استعداد هنری نوپای دخترش را شناخت و تصمیم گرفت راشل را به شاگردی «ویلم فن آست» (Willem van Aelst) نقاش برجسته ی گل در آمستردام  بسپارد که البته تصمیمی نامعمول برای زنی در آن دوران بود. اغلب زنانی که نقاش می شدند عضو خانواده ی مردان هنرمند بودند و زیر نظر آن ها آموزش می دیدند.

نمایشگاه حاضر که شامل نمونه هایی از حشرات و گل هایی است که در آن زمان برای هلندی ها جدید بودند رویدادی میان رشته ای است که با مشارکت تاریخ نگاران علم جانورشناسان و گیاه شناسان شکل گرفته است.

یکی از نقاط برجسته ی این نمایشگاه تنها اثر باقی مانده از رویش روی کاغذ است که برخلاف تصور تصویر گل نیست بلکه پرتره ای از نوعی وزغ که «شیندلر» آن را در انجمن سلطنتی لندن کشف کرد.

راشل رویش در دیگر آثارش نیز با افزودن غیرمنتظره ی حشره ها و مارمولک ها دسته گل هایی را که می توانستند کسل کننده باشند جان می بخشید.

جالب این که منشأ این نمایشگاه نه راشل رویش بلکه خواهرش دکتر نانو بود.
دکتر نانو نیز به عنوان نقاش آموزش دیده بود و در زمینه ی نقاشی گیاهان فعالیت می کرد اگرچه آثارش هرگز به مهارت یا محبوبیت خواهرش نرسیدند.

هفت سال پیش وقتی «شیندلر» مدیر موزه هنر بیرمنگام در آلاباما بود اثری از «دکتر نانو رویش» یافت که سرانجام به موزه کمک کرد تا آن را خریداری کند.
او می گوید که با آثار راشل تا حدی آشنا بوده اما هیچ چیز درباره ی دکتر نانو نمی دانست.

«شیندلر» گفت: «در ابتدا می خواستم نگاهی به آثار دو خواهر بیندازم. راشل به موفقیتی چشمگیر می رسد اما دکتر نانو چنین نمی کند. چطور ممکن است؟ دو خواهر هر دو بااستعداد با دو سال اختلاف سنی از یک معلم آموزش دیده اند در یک محیط علمی بزرگ شده اند و یکی به چنین موفقیتی می رسد و دیگری نه؟»

اما با ادامه ی تحقیقاتش متوجه شد که راشل رویش شایسته ی نمایشگاهی بزرگ و مستقل است. او توضیح داد: «وقتی فهمیدم که تا به حال هیچ نمایشگاه تک نفره ای برای راشل برگزار نشده و آخرین اثر منتشرشده درباره ی او مربوط به سال ۱۹۵۶ است مشخص شد که وقت آن رسیده تا پروژه ای بزرگ تر برای او تدارک دیده شود.»

با وجود اینکه تمرکز نمایشگاه به صورت تک نفره روی راشل رویش است رد پای ایده ی اولیه ی مدیر نمایشگاه همچنان در آن دیده می شود. آثار معدودی از دکتر نانو رویش نیز در نمایشگاه گنجانده شده و در عین حال نمایشگاه تلاش می کند با معرفی آثاری از مهم ترین تصویرگران گیاهی قرن ۱۷ راشل را در بستر گسترده تری از زنان هنرمند هم دوره اش قرار دهد.

در واقع تأثیر گسترده ی زنان در نقاشی گیاهی و طبیعت بی جان بازتابی از محدودیت هایی است که در برابرشان قرار داده شده بود. در قرن هفدهم سلسله مراتب سخت گیرانه ای برای ژانرهای نقاشی حاکم بود. شیندلر توضیح می دهد: «نقاشی تاریخی که شامل صحنه های کتاب مقدس وقایع تاریخی و اسطوره ها بود ـ در رأس قرار داشت سپس پرتره و در پایین ترین رده نقاشی طبیعت بی جان.»

«شیندلر» توضیح داد: «به همین خاطر زنان عملاً به ژانرهای پایین تر سوق داده می شدند. بخشی از دلیل این که چرا بسیاری از هنرمندان زن آن دوران در تصویرسازی گیاهان تخصص پیدا کردند در همین نکته نهفته است.»

یکی از جذاب ترین آثار نمایشگاه پرتره ای از راشل رویش مربوط به سال ۱۶۹۲ است که اخیراً توسط موزه متروپولیتن نیویورک خریداری شده است. این پرتره که راشل را در حال کار در میان گل ها و کتاب ها نشان می دهد به تازگی به عنوان اثری مشترک از «Michiel van Musscher»(نقاش پرتره) و خود رویش شناسایی شده است.
در حالی که «Musscher» چهره ی رویش را کشیده گمان می رود که گل های پرشکوه پیش روی او را خود رویش نقاشی کرده است.

زنان در قرن هفدهم اجازه داشتند فقط گل و گیاه نقاشی کنند!

این پرتره که به تازگی کشف شده جایگاه چشمگیر رویش را در اواخر دهه بیست زندگی اش نشان می دهد. شهرت او در قرن ۱۸ همچنان افزایش یافت.
شیندلر می گوید: «ما درباره یک بازرگان پارچه در لیدن می دانیم که برای دو نقاشی از رویش مبلغ هنگفتی پرداخته است. بر اساس دو منبع متفاوت او ۱۳۰۰ یا ۱۵۰۰ گیلدر پرداخته است که رقم فوق العاده ای برای آن زمان بود.»

آثار رویش وارد مجموعه های مهمی در آلمان انگلستان و فلورانس شد که از جمله آن ها به مجموعه خانواده ی مِدیچی می توان اشاره کرد. اگرچه پژوهش درباره ی خریداران و بازار آثار او هنوز در مراحل ابتدایی است اما تردیدی نیست که او یکی از پیشگامان هنری دوران خود بود.
موزه ملی لندن در وب سایت خود اشاره کرده است: «راشل رویش بسیار موفق بود آثارش در دوران زندگی اش اغلب به قیمتی بالاتر از آثار رامبرانت فروخته می شد.»

رویش در سال ۱۷۲۳ میلادی که از نظر مالی موفق بود خوش شانسی اش را با برنده شدن در یک بلیت بخت آزمایی بیشتر کرد.
ظاهراً برای حدود یک دهه پس از آن نقاشی را کنار گذاشت اما در واپسین دهه ی زندگی اش دوباره به خلق طبیعت بی جان ها روی آورد هرچند در مقیاسی کوچک تر.

زنان در قرن هفدهم اجازه داشتند فقط گل و گیاه نقاشی کنند!

یکی از همین آثار «دسته گلی با سوسک بر لبه ی سنگی» (۱۷۴۱) است که در این نمایشگاه به نمایش درآمده است. آخرین اثر شناخته شده ی او در ۸۳ سالگی اش خلق شد.

زمانی که رویش در سال ۱۷۵۰ و در ۸۶ سالگی درگذشت مرگش با واکنشی چشمگیر روبرو شد.
او در طول زندگی اش تقریباً ۲۵۰ نقاشی خلق کرده بود.
«شیندلر» گفت: «در همان سال مرگ او و شاید حتی در زمان حیاتش مجموعه ای از اشعار منتشر شد که ۱۲ قطعه ی آن به ستایش او پرداخته بودند. این افتخاری بی سابقه برای هر هنرمندی بود و به ویژه برای یک زن هنرمند و نشان می دهد که تا چه اندازه در زمان خود مورد احترام قرار داشت»

برای شیندلر نمایشگاه «طبیعت در هنر» تنها یک نقطه ی شروع است.
او امیدوار است که این نمایشگاه درهای تازه ای را به روی پژوهش های جدی تر درباره ی یکی از بزرگ ترین زنان هنرمند تاریخ بگشاید.

پایان خبر دکتر نانو