خلاصه درس های اسفار (جلد ششم): قوه و فعل مطهری

خلاصه درس های اسفار (جلد ششم): قوه و فعل مطهری

خلاصه کتاب درس های اسفار (مباحث قوه و فعل) جلد ششم ( نویسنده مرتضی مطهری )

خلاصه کتاب درس های اسفار (مباحث قوه و فعل) جلد ششم استاد مرتضی مطهری، دریچه ای به فهم عمیق ترین مبانی فلسفه ملاصدرا در باب تحول و هستی می گشاید. این جلد به تشریح دقیق مفاهیم بنیادین قوه، فعل، حدوث و قدم می پردازد و مسیر فکری حکیمان را در تبیین واقعیت هستی برای خواننده روشن می کند. این اثر گرانقدر، که برگرفته از دروس شهید مطهری است، برای دانشجویان فلسفه، پژوهشگران و تمامی علاقه مندان به حکمت متعالیه و اندیشه های صدرالمتألهین شیرازی، یک منبع بی بدیل و روشنگر است. در این خلاصه جامع، تلاش می شود تا خواننده با اصلی ترین مفاهیم و استدلال های مطرح شده در این جلد از درس های اسفار آشنا شود و بدون نیاز به مطالعه کامل اثر، درکی روشن از این مباحث پیچیده فلسفی به دست آورد.

«اسفار اربعه»، شاهکار سترگ ملاصدرا، ستون فقرات حکمت متعالیه و اوج تفکر فلسفی اسلامی به شمار می رود. استاد شهید مرتضی مطهری، با تسلط بی نظیر خود بر این متن دشوار، به شرح و تبیین آن پرداخته اند تا گره های کور فلسفی را برای طالبان علم بگشایند. جلد ششم از مجموعه درس های اسفار استاد مطهری، متمرکز بر مباحث عمیق قوه و فعل است که از مهم ترین پایه های هستی شناسی و فلسفه حرکت در حکمت متعالیه محسوب می شود. در دوران تدریس این مباحث، فضای فکری جامعه با اندیشه های گوناگون، از جمله مکاتب مادی گرا و مارکسیستی که در آن ها بر مفهوم حرکت و تحول تأکید می شد، آکنده بود. انتخاب استاد مطهری برای شرح این مباحث، نشان دهنده بصیرت ایشان در پاسخگویی به شبهات و ارائه چارچوبی محکم برای فهم فلسفی واقعیت های عالم بود.

این خلاصه به گونه ای طراحی شده است که هم برای دانشجویانی که به دنبال مروری سریع برای امتحانات هستند و هم برای پژوهشگرانی که قصد آشنایی عمیق تر با رویکرد مطهری به این فصول اسفار را دارند، مفید باشد. همچنین، برای علاقه مندان به فلسفه که فرصت مطالعه تفصیلی مجلدات را ندارند، این مقاله به عنوان یک راهنمای کاربردی عمل می کند. در ادامه، خواننده با محتوای فصول ۱۵ (از مرحله هشتم) و فصول ۱ تا ۹ (از مرحله نهم) اسفار، که در جلد ششم توسط استاد مطهری شرح داده شده اند، آشنا خواهد شد. این سفر فکری، فرصتی برای تأمل در ماهیت هستی، حرکت و دگرگونی فراهم می آورد.

پیش زمینه های فلسفی مباحث قوه و فعل

مباحث قوه و فعل در حکمت متعالیه، نه تنها مفاهیمی انتزاعی نیستند، بلکه کلید فهم نظام هستی و تحولات آن محسوب می شوند. این مفاهیم، برخلاف برخی نگاه های فلسفی که قوه و فعل را صرفاً حالات ذهنی یا تصورات منطقی می پندارند، در فلسفه صدرایی، دارای واقعیت عینی و خارجی هستند. قوه به معنای استعداد، قابلیت و امکان چیزی برای بالفعل شدن است، در حالی که فعل، تحقق و فعلیت یافتن آن استعداد را نشان می دهد. ملاصدرا با نظریه حرکت جوهری، ارتباطی ناگسستنی میان قوه و فعل و مفهوم حرکت برقرار می کند. هر موجود متحرکی، در هر لحظه، واجد قوه برای شدن بعدی و در عین حال بالفعل شده ای از مرحله قبلی است.

مفهوم قوه و فعل در حکمت متعالیه

در فلسفه ملاصدرا، مفهوم قوه و فعل از بنیادهای هستی شناسی به شمار می رود و به عنوان یکی از مهم ترین راه های شناخت حقیقت وجودات متغیر و حادث در جهان مطرح شده است. قوه، استعداد یا قابلیت یک شیء برای پذیرش صورتی جدید یا خروج از حالت فعلی خود است. به عبارت دیگر، هر آنچه هنوز به مرحله تحقق نهایی نرسیده ولی توانایی رسیدن به آن را دارد، در مرتبه قوه قرار می گیرد. در مقابل، فعل به معنای تحقق کامل یک وجود، خروج از قوه و رسیدن به مرحله کمال و فعلیت است. این دو مفهوم، لازم و ملزوم یکدیگرند؛ قوه بدون فعل بی معناست، زیرا هر قوه نهایتاً به فعلیت می رسد، و هر فعل پیشتر در مرتبه قوه بوده است. تمایز این دو، به درک عمیق تر جریان هستی و تحولات آن کمک شایانی می کند.

نقش مبحث حرکت در تبیین قوه و فعل

ارتباط تنگاتنگ مباحث قوه و فعل با مسئله حرکت، از ویژگی های بارز فلسفه ملاصدرا است. در حکمت متعالیه، حرکت نه صرفاً جابجایی مکانی، بلکه دگرگونی تدریجی و پیوسته در ذات و جوهر اشیاء است که از آن به حرکت جوهری تعبیر می شود. هر حرکتی، مستلزم وجود قوه و فعل است؛ موجود متحرک، در هر لحظه، از یک قوه به سوی فعلی دیگر در حال شدن است. این تبدیل تدریجی قوه به فعل، ماهیت حرکت را تشکیل می دهد. حرکت جوهری بیانگر آن است که هستی موجودات، در حال سیلان و دگرگونی است و هر موجودی، در هر آن، در حال فعلیت یافتن استعدادهای خود و در عین حال واجد استعدادهای جدید برای لحظه بعدی است. این پیوند، درک پویایی عالم و هستی را برای خواننده فراهم می آورد.

رویکرد استاد مطهری در شرح مباحث

استاد شهید مرتضی مطهری، با بینش عمیق فلسفی و توانایی فوق العاده در تبیین مفاهیم پیچیده، مباحث قوه و فعل را به گونه ای شرح داده اند که ضمن حفظ اعتبار علمی و تخصصی، برای مخاطبان گوناگون نیز قابل فهم باشد. ایشان نه تنها به توضیح دقیق متن ملاصدرا می پردازند، بلکه با طرح سؤالات احتمالی و پاسخ به آن ها، ابهامات را رفع کرده و راه را برای درک صحیح مباحث هموار می کنند. هدف استاد از این شرح و تبیین، تنها آموزش فلسفه نبود، بلکه مقابله با اندیشه های سطحی و نادرست رایج در زمان خود، به ویژه شبهاتی که در باب حرکت و تحول از سوی مکاتب مادی مطرح می شد، نیز از دغدغه های اصلی ایشان بود. رویکرد مطهری، رویکردی ایضاح گرانه، نقادانه و هدایت گر است که خواننده را به سفری فکری در ژرفای حکمت متعالیه دعوت می کند.

خلاصه فصول مرحله هشتم اسفار – فصل ۱۵ (مبحث قوه محرکه)

مرحله هشتم از اسفار ملاصدرا، به مباحث مربوط به حرکت اختصاص دارد و در جلد ششم درس های اسفار استاد مطهری، فصل پانزدهم این مرحله با جزئیات فراوان مورد بحث قرار می گیرد. این فصل، قوای محرکه جسمانی را از حیث تناهی حرکت بررسی می کند و استدلال های عمیق فلسفی برای اثبات محدودیت قوای جسمانی ارائه می دهد. استاد مطهری، با دقت نظر خاص خود، ابعاد مختلف این بحث را روشن ساخته و پیچیدگی های متن ملاصدرا را برای مخاطبان خود قابل فهم می سازند.

فصل ۱۵: قوای محرکه جسمانی از نظر تحریک متناهی اند

این فصل به یکی از مباحث بنیادی در فلسفه حرکت می پردازد و آن هم بحث تناهی قوای محرکه جسمانی است. این مسئله به این پرسش اساسی پاسخ می دهد که آیا قدرت تحریک در قوای جسمانی، نامحدود و بی انتهاست یا دارای حد و مرزی مشخص است.

مقدمه ای بر مفهوم قوه محرکه جسمانی و ارتباط آن با حرکت

قبل از ورود به برهان تناهی، ضروری است که خواننده با مفهوم قوه محرکه جسمانی آشنا شود. قوه محرکه جسمانی، به معنای نیرویی است که در اجسام وجود دارد و منشأ حرکت آن ها می شود؛ مانند نیروی کشش یا دافعه در یک جسم مادی یا قدرت حرکت در حیوانات. این قوه، همواره با حرکت در اجسام همراه است و نمی توان از یک جسم متحرک سخن گفت و قوه محرکه را از آن جدا دانست. در واقع، وجود قوه محرکه در جسم، نشانه ای از قابلیت آن جسم برای ایجاد یا ادامه حرکت است. استاد مطهری این مفهوم را با مثال های روشن و ملموس، به خوبی توضیح می دهند تا زمینه برای درک بحث های بعدی فراهم آید.

برهان تناهی قوای محرکه: محدودیت قدرت تحریک در قوای جسمانی

ملاصدرا در این فصل، استدلالی قوی برای اثبات تناهی قوای محرکه جسمانی اقامه می کند که استاد مطهری به تفصیل آن را شرح می دهند. این برهان بر این مبنا استوار است که هر قوه جسمانی، محدود به یک جسم و محدود به زمان و مکان خاصی است. بر خلاف قوای مجرد که از این محدودیت ها مبرا هستند، قوای جسمانی نمی توانند حرکتی بی نهایت و نامتناهی را ایجاد کنند. هر حرکتی که توسط یک قوه جسمانی صورت می گیرد، در نهایت به اتمام می رسد یا تغییر می کند. این تناهی، هم در کمیت و هم در کیفیت حرکت صادق است. به عنوان مثال، یک نیروی مشخص نمی تواند یک جسم را تا بی نهایت با سرعت ثابت یا شتاب معین به حرکت درآورد. این برهان، از اهمیت ویژه ای در اثبات نیاز عالم ماده به محرکی خارج از ماده و محدودیت جهان جسمانی برخوردار است. استاد در جلسات ۱۰۲ تا ۱۰۵ به این مبحث می پردازند و نکات کلیدی استدلال ملاصدرا را روشن می سازند.

نگاهی دوباره به بحث حرکت (۱ و ۲)

پس از بررسی دقیق فصل پانزدهم، استاد مطهری در سه جلسه پایانی مرحله هشتم (جلسات ۱۰۶ تا ۱۰۸)، به یک جمع بندی و تأمل عمیق تر در باب کلیت بحث حرکت می پردازند. این نگاهی دوباره، نه تکرار مطالب پیشین، بلکه تبیینی جامع تر و کامل تر از ابعاد مختلف حرکت در فلسفه ملاصدرا است.

جمع بندی و تأملات استاد مطهری بر بحث حرکت

در این سه جلسه، استاد شهید مطهری به بازخوانی و تکمیل بحث حرکت می پردازند. ایشان نکات عمیق تر و جامع تری از حرکت را ارائه می دهند که شامل ابعاد هستی شناختی و متافیزیکی آن است. این تأملات، به خواننده کمک می کند تا نه تنها حرکت را به عنوان یک پدیده خارجی درک کند، بلکه به ماهیت وجودی و جوهری آن نیز پی ببرد. استاد با جمع بندی مباحث قوه و فعل، رابطه آن را با حرکت جوهری تبیین کرده و نشان می دهند که چگونه هر موجود متحرکی، در بطن خود، در حال تبدیل تدریجی قوه به فعل و فعلیت یافتن وجود خویش است. این بخش، به عنوان یک پل ارتباطی میان مباحث قبلی و ورود به مرحله نهم عمل می کند.

رابطه با مباحث قوه و فعل: اهمیت این مباحث تکمیلی

اهمیت این مباحث تکمیلی در آن است که درک جامع تری از نظریه حرکت و پیوند آن با قوه و فعل به دست می دهد. استاد مطهری تأکید می کنند که حرکت، عینیت یافتن تدریجی قوه و فعلیت یافتن آن است. موجود در حال حرکت، در هر لحظه، در حال خروج از قوه و ورود به فعلیت است و این صیرورت، به معنای دگرگونی در وجود جوهری آن است. این بخش از مباحث، زیربنای ورود به مرحله نهم اسفار و مباحث حدوث و قدم را فراهم می آورد و نشان می دهد که چگونه همه پدیده های عالم، از جمله خود حرکت، در نهایت به مبدأ هستی متصل می شوند.

خلاصه فصول مرحله نهم اسفار – مباحث حدوث و قدم و تقدم و تأخر

مرحله نهم از اسفار ملاصدرا، وارد مباحث عمیق تر و پیچیده تر حدوث و قدم و تقدم و تأخر می شود که از پایه های اصلی هستی شناسی و خداشناسی در فلسفه اسلامی است. این مباحث، به تبیین چگونگی آغاز هستی موجودات و روابط علی و معلولی میان آن ها می پردازند. استاد مطهری در جلد ششم، فصول اول تا نهم این مرحله را با دقت و جامعیت کم نظیری شرح می دهند. در این بخش، خواننده با تحلیل های دقیق استاد از این مفاهیم بنیادین آشنا خواهد شد.

فصل ۱: در بیان حقیقت حدوث و قدم (جلسه ۱۰۹)

این فصل آغازین از مرحله نهم، به تعریف و تبیین دو مفهوم کلیدی و بنیادین حدوث و قدم در فلسفه می پردازد. این دو مفهوم، در واقع، دو قطب اصلی در مباحث هستی شناسی و مبدأشناسی محسوب می شوند.

تعریف حدوث و قدم: بررسی دقیق تعاریف منطقی و فلسفی

حدوث در اصطلاح فلسفی، به معنای نبودن یک شیء و سپس موجود شدن آن است. به عبارت دیگر، هر موجودی که وجودش مسبوق به عدم باشد، حادث خوانده می شود. در مقابل، قدم به معنای همیشگی و ازلی بودن وجود یک شیء است؛ یعنی موجودی که وجودش مسبوق به عدم نیست و همواره بوده است. استاد مطهری در این جلسه، تعاریف مختلف این دو مفهوم را در مکاتب گوناگون فلسفی بررسی کرده و با تکیه بر مبانی حکمت متعالیه، تعریف دقیق و مورد نظر ملاصدرا را تبیین می کنند.

اقسام حدوث و قدم: تمایز میان حدوث زمانی و حدوث ذاتی

پس از تعریف اولیه، استاد مطهری به تفکیک اقسام حدوث و قدم می پردازند که تمایز میان آن ها در فهم صحیح مباحث بعدی بسیار حائز اهمیت است. دو قسم اصلی حدوث عبارت اند از:

  1. حدوث زمانی: مربوط به موجوداتی است که وجود آن ها در زمان آغاز شده و قبل از آن، زمانی نبوده است که وجود داشته باشند. این نوع حدوث به تغییر و زمان بستگی دارد.
  2. حدوث ذاتی: این نوع حدوث، فارغ از زمان است و به معنای امکان ذاتی و نیازمندی یک موجود به علت است. هر موجود ممکنی، حتی اگر از نظر زمانی ازلی باشد، به لحاظ ذاتی حادث است، چرا که وجودش از ذات خودش نیست و به علت نیازمند است.

همین تفکیک برای قدم نیز صادق است: قدم زمانی به موجودی اطلاق می شود که وجودش در زمان آغاز نشده باشد، و قدم ذاتی به موجودی گفته می شود که وجودش از ذات خودش است و به علت دیگری نیازمند نباشد (که این تنها منحصر به واجب الوجود است).

فصل ۲: در اثبات حدوث ذاتی (جلسه ۱۱۰)

این فصل، به یکی از مهم ترین استدلال های ملاصدرا در باب اثبات وجود واجب الوجود می پردازد: برهان حدوث ذاتی.

برهان حدوث ذاتی: شرح استدلال های ملاصدرا برای اثبات حدوث ذاتی موجودات

ملاصدرا بر اساس اصالت وجود و تشکیک در وجود، استدلال می کند که تمام موجودات ممکن، حتی آن هایی که ممکن است از نظر زمانی قدیم باشند (مثل عقول عشره)، به لحاظ ذاتی حادث اند. این به آن معناست که آن ها در ذات خود، «امکان» دارند و این امکان ذاتی، به معنای نیازمندی آن ها به علت برای موجود شدن است. وجود آن ها عین وجود واجب الوجود نیست و در ذات خود، نه وجوب و نه امتناع دارند، بلکه نیازمند عاملی هستند که آن ها را از حالت امکان به وجوب و فعلیت برساند. استاد مطهری این برهان را به وضوح شرح داده و پیچیدگی های آن را با مثال ها و توضیحات عمیق روشن می سازند.

اهمیت حدوث ذاتی: نقش این مفهوم در اثبات واجب الوجود

مفهوم حدوث ذاتی، نقش کلیدی در اثبات واجب الوجود و فهم هستی شناسی ملاصدرا ایفا می کند. از آنجا که هر موجود ممکنی به لحاظ ذاتی حادث است و نیازمند علت، پس این سلسله علل نمی تواند تا بی نهایت ادامه یابد و سرانجام به موجودی می رسد که در ذات خود واجب الوجود است و نیازمند هیچ علتی نیست. این بحث، پایه محکمی برای تبیین توحید واجب و نفی شریک از او ارائه می دهد.

فصل ۳: آیا حدوث زمانی کیفیتی زائد بر وجود حادث است؟ (جلسه ۱۱۱ – بخش اول)

این فصل به سؤال مهمی می پردازد: آیا حدوث زمانی صرفاً یک صفت عرضی است که به موجودی که موجود شده، اضافه می شود، یا اینکه با ماهیت و ذات آن موجود پیوند عمیق تری دارد؟

توضیح کیفیت زائد: بررسی این سؤال که آیا حدوث زمانی صرفاً یک صفت عرضی برای موجود است

بحث کیفیت زائد به این معناست که آیا حدوث زمانی (یعنی موجود شدن در زمان)، مانند یک صفت عَرَضی نظیر رنگ یا اندازه است که می توان آن را از ذات شیء جدا فرض کرد، یا خیر؟ فلاسفه مختلف دیدگاه های متفاوتی در این باره دارند. برخی آن را یک صفت زائد می دانند، در حالی که برخی دیگر آن را جدایی ناپذیر از وجود حادث قلمداد می کنند. ملاصدرا و استاد مطهری با تحلیل دقیق، به این موضوع می پردازند که حدوث زمانی، در واقع، عین صیرورت و دگرگونی وجودی شیء است و نمی توان آن را به سادگی یک صفت زائد دانست.

فصل ۴: حدوث، علت نیاز به علت نیست، بلکه منشأ نیاز به علت معدّه و علت معدّه علت بالعرض است نه بالذات (جلسه ۱۱۱ – بخش دوم)

این فصل به تبیین دقیق رابطه حدوث با علیت می پردازد و تمایز مهمی میان انواع علت ها قائل می شود.

تمایز علت مفیده و علت معدّه: تبیین دقیق این دو نوع علت

در فلسفه، علت مفیده به علتی گفته می شود که وجود معلول را افاده می کند و معلول بدون آن محال است. مانند علت العلل (واجب الوجود) برای عالم. علت معدّه اما، علتی است که صرفاً شرایط را برای تحقق معلول فراهم می آورد و خود مستقیماً ایجاب کننده وجود معلول نیست.

رابطه حدوث و نیاز به علت: تبیین اینکه نفس حدوث، علت نیاز به علت نیست

استاد مطهری در این بخش، با شرح ملاصدرا، توضیح می دهند که صرف حدوث یک شیء (یعنی موجود شدن پس از عدم) علت نیاز آن به علت مفیده نیست. آنچه موجب نیازمندی به علت مفیده است، امکان ذاتی موجود است. به عبارت دیگر، چون شیء ممکن الوجود است، نیازمند علتی است که وجود را به آن افاضه کند. حدوث زمانی، خود معلول این نیازمندی ذاتی است و صرفاً نشانه ای از آن به شمار می رود. در این بحث، علت معدّه، علت بالذات محسوب نمی شود، بلکه تنها به صورت بالعرض، در تحقق معلول نقش دارد.

فصل ۵: تقدم و تأخر و اقسام این دو (جلسه ۱۱۲)

مفاهیم تقدم و تأخر از دیگر مباحث کلیدی در فلسفه هستند که به ترتیب و روابط موجودات با یکدیگر می پردازند.

تعریف تقدم و تأخر: بررسی مفهوم عام و خاص آن در فلسفه

تقدم (پیشی گرفتن) و تأخر (پس از آمدن)، از مفاهیم عامی هستند که در حوزه های مختلف به کار می روند، اما در فلسفه دارای تعاریف دقیق و خاصی هستند. در معنای عام، هرگاه دو چیز با هم مقایسه شوند و یکی بر دیگری اولویت داشته باشد، متقدم نامیده می شود و دیگری متأخر. اما در فلسفه، این اولویت ها به اقسام مشخصی تقسیم می شوند که نشان دهنده روابط علی و معلولی، زمانی یا رتبی هستند.

اقسام سه گانه اصلی و فرعی تر: تقدم و تأخر زمانی، طبعی، رتبی و دهری

ملاصدرا و استاد مطهری، اقسام اصلی تقدم و تأخر را به شرح زیر دسته بندی می کنند:

  1. تقدم و تأخر زمانی: مربوط به ترتیب زمانی موجودات است. مثلاً دیروز بر امروز متقدم است.
  2. تقدم و تأخر طبعی (بالعلة و المعلول): مربوط به رابطه علت و معلول است. علت طبعاً بر معلول متقدم است، زیرا معلول برای وجود یافتن به علت نیاز دارد.
  3. تقدم و تأخر رتبی: مربوط به ترتیب در یک نظام یا سلسله است. مثلاً امام جماعت بر مأمومین متقدم است یا شماره یک بر شماره دو.

علاوه بر این اقسام، به تقدم و تأخر بالذات (مانند تقدم علت تامه بر معلول) و تقدم دهری (که مربوط به وجود مجردات و عقول است) نیز اشاره می شود که هر یک دارای ظرافت های خاص فلسفی خود هستند.

فصل ۶: آیا اقسام تقدم و تأخر مشترک معنوی اند یا لفظی؟ (جلسات ۱۱۳ و ۱۱۴)

این سؤال مهم مطرح می شود که آیا مفهوم تقدم در تمامی اقسام ذکر شده (زمانی، طبعی، رتبی و…)، به یک معنا به کار می رود و دارای یک حقیقت واحد است (اشتراک معنوی)، یا اینکه صرفاً لفظ تقدم در موارد مختلف به کار می رود در حالی که معنای حقیقی هر یک متفاوت است (اشتراک لفظی)؟

بررسی اشتراک معنوی یا لفظی: تحلیل دقیق استفاده از مفهوم تقدم

استاد مطهری با تکیه بر دیدگاه ملاصدرا، به تحلیل این موضوع می پردازند. ملاصدرا معتقد است که مفهوم تقدم، هرچند درجات و مراتب مختلفی دارد و از شدت و ضعف برخوردار است، اما به صورت مشترک معنوی تشکیکی بر تمامی اقسام آن اطلاق می شود. به عبارت دیگر، یک حقیقت واحد به نام تقدم وجود دارد، اما این حقیقت در مصادیق مختلف خود، به صورت شدت و ضعف و کامل و ناقص بروز می کند. این دیدگاه، با نظریه اصالت وجود و تشکیک وجود در حکمت متعالیه هماهنگی کامل دارد.

فصل ۷: در دعوی اینکه اطلاق تقدم بر اقسام آن بالتشکیک و التفاوت (اشاره کوتاه)

این فصل تأکیدی است بر نکته ای که در فصل قبل مطرح شد.

مفهوم تشکیک در تقدم و ارتباط با وجود تشکیکی

همانطور که ذکر شد، ملاصدرا معتقد است که اطلاق مفهوم تقدم بر اقسام مختلف آن، به صورت تشکیکی است. این بدان معناست که تقدم در مراتب مختلف، دارای شدت و ضعف است. مثلاً تقدم علت تامه بر معلول، کامل تر و قوی تر از تقدم زمانی یک شیء بر شیء دیگر است. این ایده، ارتباط تنگاتنگی با نظریه اصالت وجود و تشکیک وجود دارد؛ نظریه ای که بیان می دارد وجود، حقیقتی واحد و مشترک است که در مراتب مختلف، به صورت شدیدتر و ضعیف تر و با کمالات متفاوت ظهور می کند.

فصل ۸: در اقسام معیت (جلسه ۱۱۵)

مبحث معیت (همراهی و تقارن) مکمل مبحث تقدم و تأخر است و به بررسی چگونگی همراهی موجودات با یکدیگر می پردازد.

تعریف معیت: مفهوم همراهی و تقارن در فلسفه

معیت، به معنای همراهی یا تقارن دو یا چند شیء با یکدیگر است. این همراهی می تواند در ابعاد مختلفی صورت پذیرد و صرفاً به معنای همزمانی نیست. فلاسفه برای معیت نیز مانند تقدم، اقسام مختلفی را قائل می شوند.

اقسام معیت: معیت زمانی، معیت طبعی، معیت رتبی و تمایز آن ها

استاد مطهری، با شرح ملاصدرا، اقسام اصلی معیت را توضیح می دهند:

  1. معیت زمانی: دو شیء در یک زمان واحد موجود باشند. مثلاً دو دوست که همزمان در یک مکان حضور دارند.
  2. معیت طبعی: دو شیء از نظر ذاتی و ماهوی، بدون اینکه یکی علت و دیگری معلول باشد، با یکدیگر همراهی داشته باشند. مانند زوجیت و فردیت در عدد چهار.
  3. معیت رتبی: دو شیء در یک نظام ترتیبی، در یک رتبه قرار گیرند.

شناخت این اقسام به درک روابط دقیق موجودات در عالم هستی کمک می کند.

فصل ۹: تکمیل بحث حدوث ذاتی (جلسات ۱۱۶ تا ۱۱۸)

فصل نهم به جمع بندی نهایی و تبیین عمیق تر مبحث حدوث ذاتی می پردازد، که از اهمیت بنیادینی در فلسفه اسلامی برخوردار است.

تبیین نهایی و عمیق تر حدوث ذاتی: دلایل محکم تر و زوایای جدیدتر

در این جلسات پایانی، استاد مطهری با جمع بندی مباحث پیشین، زوایای جدیدی از حدوث ذاتی را مطرح کرده و دلایل محکم تری برای اثبات آن ارائه می دهند. ایشان تأکید می کنند که حدوث ذاتی، به معنای امکان وجودی و نیازمندی همه ممکنات به علت است و این امر فارغ از بعد زمانی، بر همه آن ها صادق است. حتی اگر برخی موجودات ممکن را از نظر زمانی ازلی بدانیم، باز هم از حیث ذاتی، حادث و فقیرند.

در نگاه ملاصدرا، هستی هر موجود ممکنی، عین ربط و فقر است و این فقر ذاتی همان حدوث ذاتی است که آن را نیازمند به علت می کند؛ علتی که در ذات خود بی نیاز و واجب الوجود است.

پیامدهای فلسفی: آثار و نتایج این مبحث در تبیین نظام هستی و اثبات مبدأ

مبحث حدوث ذاتی، پیامدهای فلسفی بسیار مهمی دارد. این مبحث، یکی از قوی ترین براهین اثبات واجب الوجود است و به تبیین نظام هستی بر مبنای توحید الهی کمک می کند. با اثبات حدوث ذاتی همه ممکنات، نیاز آن ها به علتی که خودش ممکن نباشد (یعنی واجب الوجود)، ضروری می شود. این امر، نه تنها به اثبات مبدأ هستی می انجامد، بلکه رابطه فقر و غنای وجودی میان خالق و مخلوق را نیز به وضوح نشان می دهد و سنگ بنای توحید افعالی و وجودی را محکم می سازد.

اهمیت و تأثیر مباحث جلد ششم

مباحث مطرح شده در جلد ششم درس های اسفار استاد شهید مرتضی مطهری، فراتر از یک بحث صرفاً نظری در فلسفه است. این مباحث، نقش کلیدی در ساختار فکری حکمت متعالیه ایفا می کنند و تأثیرات عمیقی بر اندیشه اسلامی معاصر و حتی پاسخگویی به شبهات فلسفی جدید داشته اند. فهم این مفاهیم، پنجره ای به درک عمیق تر نظام هستی و جایگاه انسان در آن می گشاید.

نقش کلیدی در فهم حکمت متعالیه

مباحث قوه و فعل، حدوث و قدم، و تقدم و تأخر، از پایه های اساسی هستی شناسی (اونتولوژی) در حکمت متعالیه به شمار می روند. این مفاهیم، چارچوبی محکم برای تبیین جهان متغیر و پویای پیرامون ما ارائه می دهند. بدون فهم دقیق نظریه حرکت جوهری ملاصدرا که ارتباط تنگاتنگی با قوه و فعل دارد، درک بسیاری از مباحث دیگر حکمت متعالیه دشوار خواهد بود. این مباحث، فهم ما را از چگونگی پیدایش موجودات، ماهیت تغییرات و روابط علی و معلولی میان آن ها عمیق تر می سازند و در نهایت، به درک بهتری از واجب الوجود و صفات او منجر می شوند. از این رو، جلد ششم اسفار را می توان کلیدواژه ای برای ورود به معماری باشکوه تفکر صدرایی دانست.

تأثیر بر اندیشه اسلامی معاصر

استاد شهید مرتضی مطهری، با شرح و تبیین استادانه خود از این مباحث، نقش بی بدیلی در روشن ساختن مفاهیم پیچیده فلسفی برای نسل های جدید ایفا کرده اند. در دورانی که اندیشه های مادی گرایانه و الحادی سعی در تزلزل پایه های اعتقادی داشتند، تبیین های روشن و مستدل استاد مطهری از مفاهیم قوه و فعل، حرکت، حدوث و قدم، نه تنها به استحکام بنیان های فلسفی دین کمک کرد، بلکه ابزاری قوی برای مواجهه فکری با این شبهات فراهم آورد. ایشان با زبان رسا و منطق استوار خود، نشان دادند که فلسفه اسلامی چگونه می تواند پاسخگوی بنیادی ترین پرسش های هستی شناختی باشد و راه را برای توسعه و تعمیق اندیشه اسلامی در عصر حاضر هموار ساختند.

ارتباط با مسائل روز

ممکن است در نگاه اول، مباحث عمیق فلسفی مانند قوه و فعل، دور از مسائل روزمره به نظر برسند، اما با تأمل بیشتر می توان دریافت که فهم این مفاهیم، به حل بسیاری از شبهات فلسفی و کلامی معاصر کمک می کند. مسائلی نظیر جایگاه انسان در جهان، معنای زندگی، هدف خلقت، جبر و اختیار، و حتی درک پدیده های طبیعی و اجتماعی، همگی با مبانی هستی شناختی مرتبط هستند. تبیین ملاصدرا و شرح مطهری از چگونگی دگرگونی و تحول در عالم، ماهیت زمان و مکان، و رابطه خالق و مخلوق، دیدگاهی جامع و عمیق برای تحلیل این مسائل ارائه می دهد. این مباحث نه تنها به پرسش های وجودی پاسخ می دهند، بلکه انسان را به تفکر انتقادی و عمیق درباره عالم و خویشتن دعوت می کنند.

نتیجه گیری

خلاصه کتاب درس های اسفار (مباحث قوه و فعل) جلد ششم استاد مرتضی مطهری، گنجینه ای از معارف عمیق فلسفی است که دریچه ای به درک هستی شناسی و مبدأشناسی ملاصدرا می گشاید. این اثر ارزشمند، با شرح و تبیین دقیق مباحثی چون قوه و فعل، حدوث و قدم، و اقسام تقدم و تأخر، نه تنها خواننده را با ساختار پیچیده عالم وجود آشنا می سازد، بلکه مبانی محکمی برای اثبات واجب الوجود و توحید ارائه می دهد. استاد مطهری با بصیرت و مهارت کم نظیر خود، مفاهیم انتزاعی را ملموس و قابل فهم ساخته و راه را برای تأمل بیشتر در حکمت متعالیه هموار کرده اند.

دستاوردهای فلسفی این جلد شامل تبیین ماهیت حرکت جوهری، اثبات تناهی قوای محرکه جسمانی، تفکیک حدوث ذاتی و زمانی، و ارائه دیدگاهی جامع در باب تقدم و تأخر است. این مباحث نه تنها در زمان خود به شبهات فلسفی پاسخ گفتند، بلکه امروزه نیز می توانند چراغ راهی برای دانشجویان، پژوهشگران و هر کسی باشند که به دنبال درک عمیق تر از خود، جهان و خالق هستی است.

این خلاصه، تلاشی بود برای ارائه تصویری جامع و در عین حال موجز از مباحث سترگ جلد ششم اسفار مطهری. برای درک عمیق تر و لمس لطافت و ظرافت های استدلال های فلسفی، به خواننده مشتاق توصیه می شود تا به مطالعه کامل اثر استاد شهید مرتضی مطهری بپردازد. فلسفه اسلامی، به ویژه حکمت متعالیه، با پویایی و غنای خود، همچنان ابزاری نیرومند برای پاسخگویی به پرسش های بنیادی هستی و هدایت انسان در مسیر کمال است و آثار گرانقدر استاد مطهری، راهگشای این مسیر است.