ترور صیاد شیرازی حاصل یک کینه ی یازده ساله بود/ ارزش نظامی برای عاملان نداشت فقط دل شان خنک شد!
فهیمه نظری: ساعت 6 و نیم صبح شنبه 21 فروردین 1378 سرلشکر صیاد شیرازی جانشین ستاد کل نیروهای مسلح هنگام خروج از منزل هدف سه گلوله قرار گرفت و به شهادت رسید. هر سه گلوله از پنجره ی سمت راننده به سر و گردن او اصابت کرد. خبرنگار کیهان که به محض دریافت این خبر در جلوی منزل شهید صیاد شیرازی حضور یافت به نقل از شاهدان عینی گزارش داد که تروریست در پوشش رفتگر اقدام به این جنایت کرده است. پس از وقوع این حادثه پیکر شهید صیاد شیرازی به سرعت توسط مردم به بیمارستان منتقل شد اما شدت جراحات وارده کار پزشکان را بی نتیجه گذاشت.
یکی از شاهدان عینی که از جوانان همسایه بود، به خبرنگار کیهان گفت: «سرلشکر همیشه بدون محافظ و با اتومبیل که خود آن را هدایت می کرد، رفت و آمد می کرد و امروز نیز ساعت 6 و 30 دقیقه ی بامداد در حالی که با یک اتومبیل تویوتا سفیدرنگ قصد داشت از منزل خارج شود، هدف سه گلوله ی کلت قاتل قرار گرفت و به شهادت رسید.» او در پاسخ به این پرسش که آیا به مورد مشکوکی برخورده اند یا خیر گفت: «دیروز مرد جوانی در لباس رفتگر شهرداری که برای اولین بار در این محل دیده شده و مرتبا از مقابل منزل شهید عبور می کرد شک کرده بودم.» (کیهان، 21 فروردین، 78)
نفری که این کار را کرد به سلامت برگشت
در ظهر روز ترور شهید صیاد شیرازی، نشریه «مجاهد» ارگان سازمان مجاهدین خلق که در عراق تهیه و در لندن به چاپ می رسید، تیتر زد: «سرلشکر بسیجی صیاد شیرزی کیفر یافت» و گزیده ای از سخنان ایشان را که در مرداد سال 77 درباره ی عملیات مرصاد از تلویزیون پخش شده بود منتشر کرد.
فردای آن روز نیز خبرگزاری جمهوری اسلامی خبر داد که «گروهک تروریستی منافقین» در ظهر روز ترور مسیولیت آن را بر عهده گرفته است. «یک سخن گوی تروریستی منافقین در تماس با خبرگزاری فرانسه در نیکوزیا مسیولیت این جنایت را بر عهده گرفت. شبکه ی تلویزیونی ای .ان .ان نیز از منابع خبری خود گزارش داد که گروهک منافقین مسیولیت ترور سپهبد علی صیاد شیرازی را بر عهده گرفته است.» (اطلاعات، 22 فروردین 78، ص 2)
ابراهیم خدابنده، یکی از اعضای جداشده ی سازمان مجاهدین خلق و مدیرعامل کنونی انجمن نجات در گفت وگو با دکتر نانو درباره ی عاملین این ترور می گوید: «من آن زمان در عراق و در نشست مسعود رجوی بودم. مسعود رجوی همان زمان با جزییات آن را شرح می داد. بعدا هم گفت که نفری که این کار را کرد به سلامت برگشت و الان در قرارگاه اشرف است. البته سازمان اطلاعیه هم داد.»
تقاصِ مرصاد
خدابنده در توضیح دلایل این ترور، آن را تقاص مسعود رجوی می داند از صیاد شیرازی به خاطر نقش پررنگش در عملیات «مرصاد»؛ عملیاتی که در 11 سال پیش از آن (تابستان 1367) در پاسخ به عملیات «فروغ جاویدان» مجاهدین خلق که قصد داشتند به قول پیشوای شان 48 ساعته به تهران برسند، به فرماندهی صیاد شیرازی انجام شد و طی آن مجاهدین شکست سختی خوردند؛ بیش از دو هزار نفر تلفات دادند و 531 تن از آنان نیز به اسارت نیروهای ایرانی درآمدند. خدابنده می گوید:
«مسعود رجوی به خاطر عملیات مرصاد کینه ی عمیقی از شهید صیاد شیرازی داشت و او را عامل اصلی شکست می دانست. عملیات [ترور صیاد شیرازی] را هم به اسم طاهره طلوع گذاشته بودند که از کشته شدگان مرصاد بود. روشی که سازمان در این عملیات به کار گرفت درست همان روشی بود که داعش شهر حلب در سوریه و شهر موصل در عراق را تصرف کرد؛ اما سازمان نتوانست کرمانشاه را تصرف کند. اگر می کرد بازپس گیری کرمانشاه به قیمت تلفات زیاد بود. در این گونه موارد ارتش کلاسیک و توپخانه و آتشباری و پشتیبانی هوایی کاری از پیش نمی برند. راه حل شهید صیاد شیرازی وارد کردن داوطلب از بسیج و استفاده از کلاش و بی. کی. سی و آر.پی. جی و کمین بر سر راه در چهارزبر [از توابع بخش ماهیدشت کرمانشاه] بود که سازمان را متوقف کرد. بعدا تجارب و روش شهید صیاد شیرازی برای مقابله با داعش در سوریه و عراق به کار گرفته شد. افراد داوطلب به صورت کاملا سبک وارد شدند یعنی به همان شیوه ی داعش با آن ها مقابله شد. ارتش های کلاسیک سوریه و عراق در برابر داعش کاملا عاجز بودند.»
رجوی همکاری صدام را هم جلب کرد
این عضو جداشده ی مجاهدین خلق می گوید، رجوی برای جلب همکاری صدام برای این ترور او را نیز فریب داده است: «مسعود رجوی برای این که صدام حسین را به همکاری وادار نماید به او اطلاعاتی ساختگی داد که گویا اقدام به ترور پسرش از جانب شهید صیاد شیرازی بوده است و به این ترتیب همکاری صدام را هم در این رابطه جلب نمود.»
ضارب هم چنان در سازمان است
خدابنده در پاسخ به این پرسش ها که این انتقام پس از 11 سال چه دستاوردی برای مجاهدین داشت و ضارب چه کسی بود می گوید: «محمد محدثین که مسیول من بود گفت که این ترورها (شهید صیاد شیرازی و شهید لاجوردی) ارزش نظامی و استراتژیک ندارند ولی دل برادر (مسعود رجوی) خنک می شود. مسعود رجوی از شهید لاجوردی هم کینه داشت چراکه او را مسیول تواب شدن بسیاری در زندانی ها می دانست. فرمانده ی عملیات در عراق هم زهره قایمی بود که بعدها کشته شد. ضارب هم چنان در سازمان است که متاسفانه اسمش را نمی دانم.»
25957