تاریخچه آرامگاه شیخ الرئیس – هر آنچه باید بدانید

گذری بر تاریخچه آرامگاه شیخ الرئیس
آرامگاه ابوعلی سینا در همدان، نمادی باشکوه از هویت علمی و فرهنگی ایران است که داستان تحول از یک مزار ساده در حیاط خانه دوست تا بنای عظیم کنونی را در دل خود جای داده است. این آرامگاه، یادگاری از قرن ها احترام به بزرگترین دانشمند و فیلسوف جهان اسلام، ابوعلی سینا، است که تاریخ پر فراز و نشیب خود را در دل هر آجر و ستونش روایت می کند.
تاریخ و میراث فرهنگی هر سرزمینی، ریشه در شخصیت های برجسته ای دارد که با دانش و بینش خود، مسیر تاریخ را دگرگون ساخته اند. در این میان، نام ابوعلی حسین بن عبدالله بن سینا، معروف به شیخ الرئیس، درخششی ابدی دارد. او نه تنها یک پزشک حاذق بود که کتاب قانون فی الطب او قرن ها در دانشکده های پزشکی جهان تدریس می شد، بلکه فیلسوفی عمیق، ریاضی دانی توانمند، اخترشناسی خبره و شاعری خوش ذوق به شمار می آمد. همدان، شهری که آخرین روزهای زندگی این حکیم بزرگ را در آغوش کشید، میزبان آرامگاهی است که از دیرباز، محل رجوع عاشقان علم و دانش بوده است.
مقبره شیخ الرئیس در طول قرن ها، دستخوش تغییرات بسیاری شده است؛ از یک مزار محقر و ساده تا بنای باشکوه امروزی که هر گوشه اش روایتی از تاریخ، هنر و معماری ایران را بازگو می کند. این بنا صرفاً یک مکان دفن نیست، بلکه موزه ای زنده از اراده یک ملت برای حفظ یاد و خاطره مفاخر خود است. مسیر تحول این آرامگاه، خود یک داستان شنیدنی است که چگونه اهمیت یک شخصیت علمی، می تواند منجر به خلق یک اثر معماری ماندگار شود و چگونه هر نسل، سهم خود را در پاسداشت این میراث ایفا کرده است.
نقطه آغازین: مزار ابوعلی سینا در خانه دوست (دوران سلجوقی تا پایان قرن سیزدهم هجری)
داستان آرامگاه ابوعلی سینا، از مکانی بسیار ساده و بی تکلف آغاز می شود؛ جایی که شاید کمتر کسی تصور می کرد روزی به یکی از پربازدیدترین نمادهای فرهنگی ایران تبدیل شود. حکیم ابوعلی سینا، پس از سفری پرمخاطره از اصفهان به همدان، در خانه دوست و شاگرد صمیمی خود، ابوسعید دخدوک، اقامت گزید. اما بیماری کهنه، فرصت زیادی به او نداد و در سال 428 هجری قمری، در همین خانه و در آغوش یار دیرینش، دیده از جهان فرو بست.
در آن زمان، سنت بر آن بود که بزرگان را در کنار عزیزانشان یا در مکان های ساده به خاک بسپارند. پیکر پاک شیخ الرئیس نیز در حیاط همان خانه، دفن شد. چندی بعد، ابوسعید دخدوک نیز به یاران سفر کرده پیوست و او را نیز در جوار ابوعلی سینا، در همان حیاط آرام گرفت. این دو یار دیرین، پس از عمری همراهی در علم و زندگی، حتی در مرگ نیز از یکدیگر جدا نشدند.
در طول قرن ها و تا پایان سده سیزدهم هجری قمری، مزار این دو بزرگوار، با یک چهارطاقی کوچک و محقر پوشانده شده بود. این چهارطاقی، شاید تنها نشانی بود برای رهگذران که بدانند در اینجا، دو روح بزرگ آرمیده اند. اما گذر زمان، بی رحم بود؛ اهمال، فرسایش طبیعی و عدم توجه کافی، باعث شد تا این بنای ساده، رفته رفته تخریب شود. حتی بخش هایی از مزار نیز دچار آسیب شد و بیم آن می رفت که یادگاری از این حکیم یگانه، به مرور زمان از بین برود. این دوران، نطفه شکل گیری آرامگاهی بود که بعدها، با همت و اراده ملت ایران، شکلی باشکوه و درخور نام ابوعلی سینا به خود گرفت.
نخستین مرمت ها: آرامگاه بوعلی سینا در عصر قاجار
در دوران قاجار، هنگامی که نشانی از چهارطاقی اولیه آرامگاه ابوعلی سینا جز ویرانه ای باقی نمانده بود، یک اتفاق مهم رخ داد که نقطه عطفی در تاریخچه این بنا محسوب می شود. نگار خانم، یکی از شاهزادگان قاجار و نوه دختری فتحعلی شاه، که دل در گرو فرهنگ و تاریخ این سرزمین داشت، به مرمت این بنا همت گماشت. او دستور داد تا ویرانه های چهارطاقی کاملاً برداشته شده و به جای آن، یک گنبد آجری ساده بر روی مزار بنا شود. این اقدام، اگرچه در مقیاس کوچک بود، اما حرکتی حیاتی برای حفظ مزار شیخ الرئیس از نابودی کامل به شمار می رفت.
در جریان این بازسازی، سنگ قبور قدیمی نیز با سنگ های جدید جایگزین شد تا نمایی منظم تر به مزار ببخشد. با این حال، اهمیت سنگ قبور اولیه نیز نادیده گرفته نشد؛ آن ها به عنوان آثار ارزشمند تاریخی، به سرسرای آرامگاه منتقل شدند تا یادآور قدمت و اصالت این مکان باشند. این تصمیم نشان از درک اهمیت تاریخی و فرهنگی این آثار داشت، حتی در دورانی که توجه به مرمت و حفظ میراث ملی هنوز به گستردگی امروز نبود.
یک گام دیگر در مسیر بازسازی، در سال ۱۲۹۹ هجری شمسی برداشته شد. محمدحسین فریدالدوله گلگون همدانی، یکی از بزرگان شهر، در اطراف محوطه آرامگاه، دیوارکشی انجام داد و یک تالار کوچک نیز در کنار آن بنا کرد که به عنوان قرائت خانه و کتابخانه مورد استفاده قرار گرفت. این کتابخانه در ابتدا تنها ۶۴۹ جلد کتاب داشت، اما همین اقدام، اهمیت علم و دانش را در کنار مزار یک دانشمند بزرگ پررنگ تر ساخت و فضایی برای مطالعه و تفکر فراهم آورد. این دوره، با تلاش های افرادی همچون نگار خانم و فریدالدوله، آرامگاه بوعلی سینا را از خطر فراموشی و تخریب نجات داد و زمینه را برای تحولات بزرگ تر در آینده آماده ساخت.
بازسازی آرامگاه بوعلی سینا در دوران قاجار، گامی حیاتی در حفظ یاد و خاطره شیخ الرئیس بود که از نابودی کامل این مکان جلوگیری کرد و اهمیت فرهنگی و تاریخی آن را در ذهن ها زنده نگه داشت.
تولدی دوباره: آرامگاه باشکوه پهلوی و طرح هوشنگ سیحون
پس از دهه ها، نیاز به یک آرامگاه درخور برای ابوعلی سینا، این نماد علم و فلسفه ایران، بیش از پیش احساس می شد. این ایده، همزمان با جشن هزاره بوعلی سینا در اوایل دوران پهلوی دوم، به اوج خود رسید. انجمن آثار ملی ایران، با درک این ضرورت، در سال ۱۳۲۴ شمسی تصمیم به ساخت بنایی جدید و باشکوه برای آرامگاه شیخ الرئیس گرفت. این تصمیم، نه تنها یک اقدام عمرانی، بلکه تلاشی برای بازتعریف هویت ملی و پاسداشت مفاخر ایران در سطح جهانی بود.
برای انتخاب بهترین طرح، مناقصه ای در خرداد همان سال برگزار شد و مهندسان و معماران برجسته کشور، طرح های خود را ارائه دادند. در میان این رقابت تنگاتنگ، طرح یک مهندس جوان و با استعداد به نام هوشنگ سیحون، توانست نظر هیئت داوران را جلب کند. طرح او نه تنها نوآورانه و مدرن بود، بلکه ریشه های عمیقی در معماری اصیل ایرانی داشت. آندره گدار، رئیس وقت اداره باستان شناسی ایران، و مهندس محسن فروغی، از بنیان گذاران معماری نوین ایران، از جمله کسانی بودند که طرح سیحون را به شدت تحسین کرده و بر انتخاب آن صحه گذاشتند. این انتخاب، نویدبخش تولدی دوباره برای آرامگاه بوعلی سینا بود.
الهام گیری از گنبد قابوس: چرایی و اهمیت این انتخاب
یکی از درخشان ترین ایده های هوشنگ سیحون، الهام گیری از برج گنبد قابوس در طراحی آرامگاه بوعلی سینا بود. گنبد قابوس، شاهکار معماری ایرانی در دوران زیست ابوعلی سینا و یکی از برجسته ترین نمونه های معماری برج آرامگاهی در جهان است. سیحون با این انتخاب هوشمندانه، نه تنها پیوندی عمیق بین آرامگاه و دوره تاریخی زندگی بوعلی سینا برقرار کرد، بلکه توانست اصالت و هویت ایرانی را در طرحی مدرن به تصویر بکشد.
الهام گیری از گنبد قابوس صرفاً تقلید نبود، بلکه برداشتی آزاد و خلاقانه بود که با رویکردی نوین، به یک بنای مدرن تبدیل شد. این انتخاب به چند دلیل اهمیت داشت: اولاً، گنبد قابوس نمادی از دانش و مهندسی در دوران اسلامی بود و این ویژگی با شخصیت علمی بوعلی سینا همخوانی داشت. ثانیاً، استفاده از یک فرم بومی و تاریخی در یک بنای ملی، به استحکام هویت فرهنگی آن کمک می کرد. سیحون، با دوازده ستون گرانیتی و فاصله میان آن ها، تفاوتی چشمگیر با گنبد قابوس ایجاد کرد؛ در حالی که گنبد قابوس ده ستون متصل دارد، ستون های آرامگاه بوعلی سینا منفصل هستند تا از آسیب های بادهای شدید همدان جلوگیری کنند و در عین حال، نمادی از ۱۲ رشته علمی بوعلی سینا باشند.
مراحل اجرایی ساخت بنای جدید و نبش قبر
پس از تأیید نهایی طرح هوشنگ سیحون، مراحل اجرایی ساخت آرامگاه جدید آغاز شد. سیحون برای تکمیل تحقیقات خود، حتی طرح نهایی را در خرداد ۱۳۲۸ به عنوان پایان نامه به دانشکده هنرهای زیبای پاریس ارائه کرد و سپس نسخه ای از آن را برای انجمن آثار ملی ایران فرستاد. این دقت و تعهد، نشان از اهمیت این پروژه داشت.
قرارداد ساخت با شرکت نسبی (شرکت ساختمانی مهندس ابتهاج و شرکا) منعقد شد و عملیات آغاز گشت. اولین و شاید حساس ترین گام، نبش قبر ابوعلی سینا و ابوسعید دخدوک بود. این اقدام با دقت و احترام فراوان و در حضور معتمدین و بزرگان شهر انجام گرفت. استخوان ها و جمجمه باقی مانده از ابوعلی سینا، با نهایت ظرافت در جعبه های مخصوص قرار گرفته و مهروموم شدند. وجود عکس جمجمه بوعلی سینا که در همان زمان گرفته شده و اکنون در موزه آرامگاه نگهداری می شود، گواهی بر این لحظه تاریخی است.
عملیات ساخت و ساز با سرعت پیش رفت و بنای جدید آرامگاه در بهمن ۱۳۳۰ شمسی به طور کامل آماده و به انجمن آثار ملی تحویل داده شد. اما لحظه باشکوه بازگرداندن پیکر و روح ابوعلی سینا به خانه ابدی خود، در ۱۱ اردیبهشت ۱۳۳۱ شمسی، همزمان با جشن هزاره او، فرارسید. جعبه های حاوی استخوان های شیخ الرئیس و ابوسعید دخدوک با شکوه و احترام تمام به مقبره جدید منتقل و در جایگاه ابدی شان آرام گرفتند. این بنای ارزشمند، در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۳۷۶، با شماره ثبت ۱۸۶۹ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسید تا نسل های آینده نیز بتوانند از این گنجینه ملی بهره مند شوند.
تأمین بودجه این پروژه عظیم نیز خود داستانی از همت ملی است. کمک های مردمی، فروش تمبرهای یادبود و حمایت های دولتی، همگی دست در دست هم دادند تا این رویای بزرگ به حقیقت بپیوندد و آرامگاهی درخور نام شیخ الرئیس برپا شود. این خود نشان می دهد که چگونه یک شخصیت می تواند الهام بخش یک حرکت جمعی و ملی برای پاسداشت علم و فرهنگ باشد.
تحلیل معماری آرامگاه: تجلی علم، هنر و تاریخ
آرامگاه بوعلی سینا، نه تنها یک بنای یادبود، بلکه یک اثر هنری و معماری است که با زبان سنگ و فلز، تاریخ و دانش را روایت می کند. هوشنگ سیحون با تلفیق هوشمندانه معماری ایران باستان و اسلامی، بنایی را خلق کرد که هر بیننده ای را به تأمل وا می دارد. این بنا، مدرنیته را با اصالت در هم آمیخته و هر عنصر آن، حامل پیامی عمیق است.
نمادگرایی در عناصر معماری
- ۱۲ ستون: شاید بارزترین ویژگی آرامگاه، ۱۲ ستون بتنی است که با روکش سنگ گرانیت الوند، استوار و سربلند به آسمان کشیده شده اند. این ۱۲ ستون، نمادی از ۱۲ رشته علمی و دانشی است که ابوعلی سینا بر آن ها تسلط کامل داشت و در برخی تفاسیر، اشاره ای به ۱۲ امام شیعه نیز تلقی می شود. صلابت سنگ گرانیت، خود گواهی بر استحکام و ماندگاری دانش شیخ الرئیس است.
- الهام از گنبد قابوس: همانطور که گفته شد، برج مرکزی آرامگاه، برداشتی آزاد و مدرن از گنبد قابوس است. این انتخاب، پیوندی عمیق با معماری دوره اسلامی و هم عصر بوعلی سینا ایجاد می کند و نشان می دهد که چگونه می توان از فرم های کهن، تفسیری نوین و متناسب با زمانه ارائه داد.
- تفاوت های کلیدی: سیحون با فاصله انداختن میان ستون ها (برخلاف گنبد قابوس که ستون هایش به هم متصل اند)، نه تنها جلوه ای متفاوت و مدرن به بنا بخشید، بلکه راهکاری هوشمندانه برای مقابله با بادهای شدید همدان یافت. این فاصله ها، امکان عبور جریان هوا را فراهم می کنند و از آسیب به سازه جلوگیری می کنند.
- محوطه سبز و باغ ایرانی: طراحی نیم دایره ای محوطه آرامگاه با باغچه های سرسبز و آب نماهای دلنشین، بازتابی از هنر باغ سازی اصیل ایرانی است. این باغ ها، نه تنها فضایی آرام و دلپذیر برای بازدیدکنندگان فراهم می آورند، بلکه نمادی از حوض های آب در خانه های سنتی ایران و ارتباط انسان با طبیعت هستند.
- نمادگرایی هزاره: برخی معتقدند که تعداد ستون ها یا ابعاد خاصی در بنا، به هزارمین سالگرد تولد بوعلی سینا اشاره دارد، که نشان از دقت و ظرافت معمار در جزئیات طرح دارد.
در ورودی آرامگاه، قصیده ی معروف عینیه از خود بوعلی سینا به خط ثلث بر روی دیوارها حک شده است. این قصیده، که درباره نفس و چگونگی ارتباط آن با جسم است، فضای آرامگاه را از نظر محتوایی نیز غنا می بخشد و بازدیدکننده را به دنیای فکری شیخ الرئیس نزدیک تر می کند. تمامی این عناصر، در کنار هم، آرامگاه بوعلی سینا را به اثری تبدیل کرده اند که فراتر از یک بنای یادبود، تجلی گاه علم، هنر و تاریخ یک ملت است و بازدید از آن، گویی قدم گذاشتن در مسیر هزار ساله دانش و فرهنگ ایرانی است.
بخش های جانبی آرامگاه: تکمیل کننده تجربه بازدید تاریخی
بازدید از آرامگاه بوعلی سینا تنها به مشاهده بنای اصلی محدود نمی شود. این مجموعه با بخش های جانبی خود، تجربه ای جامع و عمیق از زندگی، اندیشه ها و میراث این حکیم بزرگ را برای بازدیدکنندگان فراهم می آورد. هر گوشه از این مجموعه، داستان خاص خود را دارد و تکمیل کننده سفر تاریخی شما به قلب دانش و فرهنگ ایران است.
محوطه سبز و باغ ایرانی
همانطور که به آرامگاه نزدیک می شوید، محوطه وسیع و سرسبز آن توجه شما را جلب می کند. این محوطه که به شکل نیم دایره طراحی شده، با باغچه های زیبا و آب نماهای روان، تجلی بخش هنر اصیل باغ سازی ایرانی است. درختان چنار کهنسال، در کنار حوض های آب که یادآور خانه های سنتی ایران هستند، فضایی آرامش بخش و دلنشین را فراهم آورده اند. در این فضای دلگشا، می توان قدم زد، تأمل کرد و از زیبایی های طبیعی لذت برد، در حالی که در پس زمینه، بنای باشکوه آرامگاه خودنمایی می کند. این باغ، مکانی برای استراحت و بازتاب است، قبل یا بعد از غرق شدن در عظمت تاریخی آرامگاه.
تندیس سنگی ابوعلی سینا
در ضلع شرقی میدان بوعلی سینا و در حیاط آرامگاه، تندیسی سنگی و باشکوه از ابوعلی سینا به ارتفاع ۳.۱۰ متر و وزن ۴.۵ تن، از جنس سنگ مرمر سفید، بر روی یک پایه مستطیل شکل قرار گرفته است. این تندیس، اثری هنری از ابوالحسن صدیقی، مجسمه ساز شهیر ایرانی است. نکته حائز اهمیت در مورد این تندیس، تلاش برای به تصویر کشیدن چهره واقعی شیخ الرئیس است. برخلاف تصورات رایج که بسیاری از تصاویر قدیمی بوعلی سینا را بر اساس حدس و گمان های اروپایی می دانند، این تندیس بر اساس اطلاعات مستند و معتبری از کتاب صوان الحکمه اثر بیهقی و دست نوشته های شاگردش، ابوعبید، طراحی شده است. تندیس شیخ الرئیس، با کتابی در دست و قامتی ایستاده، نه تنها نمادی از دانش و حکمت اوست، بلکه تلاشی برای به تصویر کشیدن چهره ای نزدیک به واقعیت از این دانشمند بزرگ برای نسل های آینده است.
مقبره های همراه
در داخل آرامگاه، علاوه بر مزار ابوعلی سینا که در سمت راست ورودی قرار دارد، مزار ابوسعید دخدوک، دوست و همدم دیرین شیخ الرئیس نیز در سمت چپ دیده می شود. این همنشینی ابدی، نشانه ای از پیوند عمیق دوستی و علم میان این دو شخصیت است. همچنین، در بخش حیاط شرقی آرامگاه و در مقابل خیابان بوعلی، آرامگاه ابوالقاسم عارف قزوینی، شاعر نامدار و میهن پرست معاصر ایرانی، نیز قرار گرفته است. این حضور، به مجموعه آرامگاه ابوعلی سینا، لایه ای دیگر از غنای فرهنگی و هنری می بخشد و آن را به پاتوقی برای دوستداران ادب و تاریخ تبدیل می کند.
موزه ابوعلی سینا (تالار جنوبی)
در تالار جنوبی آرامگاه، موزه ای احداث شده که گنجینه ای از اشیاء تاریخی کشف شده در همدان و دیگر مناطق ایران را در خود جای داده است. این موزه، که در سال ۱۳۳۰ شمسی افتتاح شد، میزبان آثاری از هزاره های قبل از میلاد و دوران اسلامی است؛ از سکه ها و سفالینه ها گرفته تا ظروف برنزی و اشیاء قدیمی. اما بدون شک، یکی از مهم ترین و جذاب ترین اشیاء موجود در این موزه، عکسی از جمجمه ابوعلی سینا است که در زمان نبش قبر و انتقال پیکر او به آرامگاه جدید گرفته شده است. این عکس، ارتباطی ملموس و شگفت انگیز با گذشته برقرار می کند و بازدیدکنندگان را به لحظه ای تاریخی پیوند می زند.
کتابخانه جامع آرامگاه (تالار شمالی)
تالار شمالی آرامگاه، به کتابخانه ای جامع و غنی اختصاص یافته است که در نوع خود بی نظیر است. این کتابخانه که ابتدا تنها ۶۴۹ جلد کتاب داشت و به قرائت خانه شهرت یافته بود، در سال ۱۳۲۹ شمسی، با انتشار اطلاعیه ای به چهار زبان فارسی، عربی، انگلیسی و فرانسوی، از تمامی مجموعه داران، ناشران و مؤلفان داخلی و خارجی درخواست کرد تا آثار خود را به انجمن آثار ملی ارسال کنند. این فراخوان ملی و بین المللی، به سرعت باعث رشد چشمگیر مجموعه کتابخانه شد و تعداد کتب آن به بیش از ۸۰۰۰ جلد رسید.
امروزه، این کتابخانه، علاوه بر نسخ خطی و قدیمی ارزشمند، شامل مجموعه ای غنی از کتب در حوزه های مختلف ادبیات، علوم، تاریخ، فلسفه و طب است که آن را به یک مرجع مهم برای پژوهشگران و دانشجویان تبدیل کرده است. کتابخانه آرامگاه بوعلی سینا، به درستی تجلی بخش روح دانش دوستی و علم پروری خود شیخ الرئیس است و نشان می دهد که چگونه میراث فکری یک دانشمند، می تواند برای نسل ها به حیات خود ادامه دهد و الهام بخش باشد.
چرا این آرامگاه یک گنجینه تاریخی است؟ (برتری نسبت به رقبا)
آرامگاه ابوعلی سینا، بیش از آنکه صرفاً یک مقبره باشد، یک گنجینه تاریخی و فرهنگی است که هر بازدیدکننده ای را به سفری عمیق در دل تاریخ و دانش فرا می خواند. برتری این مکان، نه فقط در معماری چشمگیر یا وسعت آن، بلکه در روایتی است که از قرن ها تلاش برای پاسداشت یکی از بزرگترین مفاخر بشری حکایت می کند.
این آرامگاه، پلی است بین گذشته و حال، که نشان می دهد چگونه یک مزار ساده، با همت و اراده نسل های پی درپی، به نمادی از هویت ملی تبدیل شده است. داستان تحول آن، از چهارطاقی محقر در خانه دوست تا بنای عظیم هوشنگ سیحون، بیانگر عشق و احترام ایرانیان به دانش و دانشمندان است. اینجا فقط جایی برای دیدن سنگ قبرها نیست؛ بلکه محلی برای لمس تاریخ، تأمل در حکمت و الهام گرفتن از نبوغی است که مرزهای زمان و مکان را درنوردید.
معماری آرامگاه، با الهام از گنبد قابوس و نمادگرایی عمیق ستون ها و محوطه، نه تنها چشم نواز است، بلکه خود یک درس در تاریخ هنر و مهندسی ایرانی است. وجود موزه ای با عکس جمجمه ابوعلی سینا، پیوندی ملموس با پیکر فیزیکی این حکیم برقرار می کند و کتابخانه ای با هزاران جلد کتاب، روح علمی او را زنده نگه می دارد. هر بخش از این مجموعه، داستانی از صبر، اراده و پاسداشت علم را روایت می کند و به بازدیدکننده این حس را می دهد که در حال تجربه یک سفر زنده در دل تاریخ است، نه صرفاً مشاهده یک بنای ایستا. این آرامگاه، به راستی، دعوتی است برای غرق شدن در میراثی ماندگار که همچنان الهام بخش دانش دوستان سراسر جهان است.
نتیجه گیری: میراث ماندگار شیخ الرئیس در قلب همدان
آرامگاه ابوعلی سینا، در قلب شهر همدان، فراتر از یک بنای یادبود، نمادی زنده از میراث فکری و علمی یکی از برجسته ترین شخصیت های تاریخ بشریت است. این مکان، که از یک مزار ساده در حیاط خانه ای آغاز شد، در طول قرن ها و با همت مردان و زنان نیک اندیش، به بنایی باشکوه و موزه ای جامع از دانش و فرهنگ تبدیل شده است.
مسیر تحول این آرامگاه، خود گواهی است بر اهمیت ماندگار شیخ الرئیس و اراده ملتی که همواره به مفاخر خود ارج نهاده است. معماری الهام بخش هوشنگ سیحون، با تلفیق سنت و مدرنیته، نه تنها به زیبایی بصری بنا افزوده، بلکه هر بخش آن را به نمادی از حکمت، علم و هنر ایرانی تبدیل کرده است. موزه، کتابخانه، و فضای سبز آرامگاه، همگی دست در دست هم داده اند تا تجربه ای عمیق و پربار از زندگی و اندیشه های بوعلی سینا را برای بازدیدکنندگان فراهم آورند.
امروزه، آرامگاه ابوعلی سینا نه تنها مقصدی برای گردشگران و علاقه مندان به تاریخ است، بلکه همچنان مرکز پژوهش و الهام بخش نسل های جدید دانش پژوهان به شمار می رود. این بنای ماندگار، به ما یادآوری می کند که چگونه علم و خرد، حتی قرن ها پس از حیات جسمانی، می توانند از طریق آثاری چون این آرامگاه، به حیات خود ادامه دهند و راهنمای بشریت در مسیر پیشرفت باشند. شیخ الرئیس، با وجود خاکستر شدن پیکرش، از طریق این بنای باشکوه، همچنان زنده است و عطر دانش و فلسفه او، در فضای آرامگاهش، ابدی خواهد ماند.