انتظار مردم؛ ترک سیاست و اقتصاد دستوری
غنىنژاد معتقد است: گام ناگزیر برای نجات کشتی به گل نشسته اقتصاد و سیاست ایران بیرون آوردن کشور از انزوای مهلک بینالمللی است.
موسی غنینژاد در مصاحبه با دنیای اقتصاد میگوید:
– عملی بودن یک وعده چندان نیازمند کار علمی و کارشناسی نیست؛ اما کارساز واقع شدن آن حتما مستلزم ارزیابی علمی و کارشناسی است.
– پوپولیستها اغلب وعدههای اغواکننده میدهند و برخی «کارشناسانی» را به استخدام میگیرند تا این وعدهها را علاوه بر عملی بودن، کارساز هم جلوه دهند.
– تشخیص وعدههای ناممکن همیشه به این سادگی نیست و برخی وعدههای ناممکن با تکیه بر اطلاعات نادرست ممکن است به نظر عملی جلوه کند.
– عبارت «ما میتوانیم» که شعار محبوبی است، اغلب با تکیه بر اطلاعات نادرست یا دستکاریشده، وعدههای ناممکن را در انظار عمومی ممکن جلوه میدهد.
– این ادعا که ما به لحاظ پیشرفت تکنولوژیک به جایی رسیده ایم که دیگر نیازی به ورود تکنولوژی پیشرفته از خارج نداریم و خارجیان برای دست یافتن به تکنولوژی پیشرفته بومی ما صف کشیده اند، مبتنی بر اطلاعات نادرستی است که اغلب به بهانه امنیتی بودن، محرمانه تلقی شده و در عرصه عمومی عرضه نمیشود و به این ترتیب امکان راستی آزمایی آن را ناممکن میسازد.
– گام نخست و ناگزیر برای نجات کشتی به گل نشسته اقتصاد و سیاست ایران چیزی نیست جز بیرون آوردن ایران از انزوای مهلک بینالمللی که برخی با دادن شعارهای پوپولیستی منکر وجود آن هستند.
-، اما در عرصه اقتصاد و سیاست، مهمترین وعده عملی و کارسازی که میتواند برای آینده ایران امیدبخش باشد، ترک سیاست و اقتصاد دستوری و روی آوردن به آزادی و قاعده مندی در عرصه عمومی است.
– مردم ایران از زندگی در جامعه دستوری به تنگ آمده اند.
– آن نامزد ریاستجمهوری که برای رهایی ایران از اقتصاد دستوری و جامعه دستوری به طور کلی برنامه مدون کارشناسی شده قابل قبولی نداشته باشد، به احتمال قریب به یقین راه به جای دوری نخواهد برد.
– رئیسجمهور آینده ایران نباید از هیاهوی شعارزدگانی که روی آوردن به زندگی قاعدهمند در روابط بینالمللی و داخلی را تسلیم شدن به امپریالیسم و لیبرالیسم میشمارند بهراسد. آیا چین کمونیست و ویتنام تسلیم امپریالیسم و لیبرالیسم شده اند؟