نخستین بانوی وکیل دعاوی در ایران: مقامات دانشگاه مخالفت می کردند حقوق بخوانم
به گزارش خبرگزاری دکتر نانو نخستین بانوی وکیل دعاوی دادگستری ایران جزء اولین دسته از زنانی بود که تحصیلات عالی را در دانشگاه گذراند. او در آذر ۱۳۴۹ یکی از دو بانویی بود که به سمت سناتور انتصابی برگزیده شده و دومین دوره ای بود که سناتوری را تجربه می کرد. دکتر مهرانگیز منوچهریان در روزهای نخستین آذر ۱۳۴۹ که خبرنگار مجله ی «جوانان امروز» برای گفت وگو با او به منزلش رفت ۶۴ سال داشت و با رویی گشاده خبرنگار را به حضور پذیرفت. در ادامه روایت او را از زندگی حرفه ای و مصائبی که در این مسیر از سر گذرانده به نقل از جوانان امروز به تاریخ ۹ آذر ۴۹ می خوانید:
من در خانواده ای بزرگ شدم که همگی از نعمت سواد و معلومات برخوردار بودند و من هم چون از بچگی علاقه ی وافری به تحصیل علم داشتم و البته هنوز دارم به مدرسه ی «ژاندارک» رفتم و تحصیلات ابتدایی و متوسطه را با موفقیت به پایان رساندم. راه یافتن به دانشسرای عالی در آن اوقات بسیار مشکل و حتی غیرممکن بود با زحمات بسیار و با ناراحتی های بی شماری که متحمل شدم سرانجام به دانشسرا و سپس به دانشگاه تهران راه یافتم.
دو سال مبارزه کردم تا وارد دانشکده حقوق شدم
من می خواستم رشته ی حقوق را انتخاب کنم ولی مقامات دانشگاه مخالفت می کردند ولی من مصمم بودم که بالاخره باید رشته ی دل خواهم را بخوانم. برای استادان و روسای دانشگاه این موضوع قابل تامل و تعمق بود. جلسات شور و بحث و تبادل نظر تشکیل شد و بالاخره پس از دو سال مبارزه موفق شدم در دانشکده ی حقوق نام نویسی کنم.
در سال ۲۷ من دارای چندین لیسانس بودم: لیسانس فلسفه و روان شناسی لیسانس قضایی از دانشکده ی حقوق و دکترا در حقوق جزا از دانشکده ی حقوق دانشگاه تهران.
اولین فعالیت اجتماعی من وکالت بود. در حقیقت من زن پرشر و شور دادگستری بودم. و اگر حمل بر خودستایی نشود در دوره ی وکالت و حتی در دوره ی کارآموزی وکالت هرگز به انتظار موکل ننشستم. دفتر کار من همیشه پر از مراجعه کننده و متقاضی بود.
از سال ۱۳۲۷ تاکنون عنوان وکیل دادگستری و مشاور حقوقی را دارا هستم منتهی در دو دوره ای که در سنا هستم به موجب قانون از قبول وکالت خودداری می کنم.
کتابم درباره حقوق زن را با هزار ترس و لرز چاپ کردم
در مورد حقوق زن جالب ترین تالیفم کتاب «انتقاد قوانین اساسی و مدنی و کیفری ایران از نظر حقوق زن» است که بار اول در سال ۱۳۱۸ با هزار ترس و لرز در دو هزار نسخه به چاپ رسید…
بیش تر ناراحتی های روحی و گاهی جسمی جوانان معلولِ زندگی هایی است که آمیخته با هوس های ناسالم و ناصالح است و این معنی را خواجه به بهترین وجهی تفسیر فرموده است. خواجه فرموده است:
چون طهارت نبود کعبه و میخانه یکی است
نبود خیر در آن خانه که عصمت نبود
اگر جوانان امیال جوانی خود را در سایه ی پاکی و تقوی ارضا کنند از گزند آسیب های ناشی از آلودگی های اجتماعی مصون خواهند ماند.
۲۵۹