خواندن این سه کتاب در تابستان را از دست ندهید
روزهای داغ و کشدار تابستان را میتوان با سرگرمیهای مختلفی سپری کرد تا کمتر حواسمان به گرما و تب تابستان باشد. در میان تمام سرگرمیها، کتابخوانی در تابستان را میتوان بهعنوان یکی از گزینههای مطلوب برای نوجوانها معرفی کرد، چرا که هر کتاب مانند یک دریچه جدید در میان کرختی زندگی روزمره عمل میکند. شاید بد نباشد که نوجوانها این ۳ عنوان کتاب پیشنهادی را به لیست کتابهای مورد علاقهشان برای مطالعه در تابستان اضافه کنند.
پشت شیشههای مات
کتاب «پشت شیشههای مات» نوشته عزت الله الوندی، روایت داستانی از زندگی شهید آیت الله دکتر سید محمد حسین بهشتی برای مخاطبان نوجوان است که پانزدهمین کتاب مجموعه «قهرمانان انقلاب» انتشارات سوره دکتر نانو محسوب میشود. نویسنده در این کتاب، زندگینامه داستانی شهید آیت الله بهشتی را از دید نوه لینگن، یکی از ۵۳ گروگان لانه جاسوسی آمریکا برای نوجوانان روایت کرده است. لینگن در ۴۴۴ روز گروگان بودنش در ایران، ملاقاتی با شهید بهشتی انجام داده بود. او خاطرات این دیدار را برای نوهاش بیان میکند و این نوجوان که تحت تاثیر زندگی شهید بهشتی قرار گرفته درباره وی تحقیقاتی را انجام میدهد. همین خاطرات دستمایه کتاب حاضر شده است. الوندی در این اثر سعی کرده مقتضیات گروه سنی نوجوان را لحاظ کند. بیان روایت زندگی شهید بهشتی از زبان شخصیتهای مختلف داستان، حجم کم کتاب و بیان کردن اصل مطلب در حدود ۱۰۰ صفحه، تقسیم بندی همین حجم کم در ۱۲ فصل مختلف، روایت خطی ساده با بازگشت به عقبهای کوتاه و توانایی خلق چند شخصیت فرعی دیگر به جز شخصیت اصلی داستان نکاتی است که مخاطب نوجوان کتاب را به خواندن آن علاقه مند میکند. مطالعه این کتاب در این روزهای ابتدای تابستان که همزمان است با ایام سالگرد شهادت شهید محمدحسین بهشتی و ۷۲ تن از یارانش در انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی را برای نوجوانان علاقهمند به کتاب و کتابخوانی را توصیه میکنیم.
بخشنده
کتاب «بخشنده» نوشته لوئیس لوری با ترجمه کیوان عبیدی آشتیانی اثری داستانی مفرح و سرگرمکننده و در عین حال جدی و تأمل برانگیز است که جنبههای انتقادی نسبت به دنیایی که در آن زندگی میکنیم دارد؛ دنیایی که در حال ساختن آن برای نسلهای آینده هستیم. ماجراهای این کتاب درباره یوناس پسری دوازده ساله است که موظف است نزد یک مربی پیر به اسم بخشنده، تعلیمات خاصی ببیند. دنیای یوناس یک دنیای کامل بدون درد و رنج و جنگ … و حتی بدون هیچ احساسی است. نه احساس نیاز به دوست، نه عشق و نه خانواده، اما یوناس از وظیفهاش سر بازمیزند، چون او به داشتن خانواده و عشق و احترام به سالخوردگان و خیلی احساسات انسانی دیگر احساس نیاز میکند؛ بنابراین به فکر فرار از این جامعه مدرن و خالی از عواطف میافتد. هدف نویسنده، لوئیس لوری درداستان بخشنده نشان دادن تقابل میان سنت و مدرنیسم و نکوهش جامعه مدرن است که به عنوان آرمانشهر به نسل جدید معرفی میشود. این اثر اولین قسمت از یک چهارگانه است که با عنوانهای در جستوجوی آبیها، پیامرسان و پسر کامل میشود. در بخشی از این کتاب میخوانیم: «یوناس بهندرت خواب میدید. بههمین دلیل در مراسمی که هر روز صبح بین اعضای خانواده برگزار میشد و طی آن خوابهایشان را تعریف میکردند، کمتر شرکت میکرد. بعضی وقتها، احساس میکرد، چیزهایی بهنظرش میآید، امّا وقتی میخواست آنها را جمع و جور کرده و تعریف کند، خیلی قابل توجه نبود.»
سه بار خوش شانسی
کتاب «سه بار خوش شانسی» نوشته شیلا ترنیج با ترجمه مرجان مهدیپور اثری داستانی با ویژگیهای معمایی و رازآمیز برای گروه سنی نوجوانان است که از سوی نشر افق منتشر شده است. ماجرای کتاب از یک تابستان معمولی در شهر کوچک «توپلولندینگ» آغاز میشود؛ زمانی که «موزز لوبی» دختر دوازدهسالهای که همه او را «مو» صدا میزنند، ورود یک کارآگاه را به شهرشان، شروعی برای دردسر و ماجراجوییهای تازه اعلام میکند. البته پس از این اعلام مو، خیلی زود متوجه میشویم که آقای جسی در واقع نمرده، بلکه کشته شده است و زمانی که یک قتل، حتی در شهری کوچک رخ میدهد، پای خطر، احتیاط، پلیس و کارآگاهان هم به آن منطقه باز میشود. اگر مردم شهر توپلولندینگ از این ماجرا وحشت میکنند و دلشان نمیخواهد آرامششان به هم بریزد، اتفاقا کوچکترها بدشان نمیآید با حلکردن این معمای پیچیده، تمام تابستان کسالتبارشان را سرگرم باشند، ولی ماجرا فقط به همین قتل ختم نمیشود. قتل آقای جسی فقط یک آغاز است. بهزودی شهر آرام توپلولندینگ شاهد حوادثی مانند سرقت، آدمربایی، تصادف، گروگانگیری، اخاذی و طوفان میشود. کتاب «سهبار خوششانسی» در سال ۲۰۱۳ در فهرست پرفروشترین رمانهای نوجوان نیویورک تایمز قرار گرفت و عنوان بهترین کتاب مجله نقد کرکس و پابلیشرز ویکلی در سال ۲۰۱۲ را از آن خود کرد. این کتاب درواقع اولین رمان شیلا ترنیج برای نوجوانان است که مرجان مهدیپور آن را به فارسی برگردانده است.